Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

پیتون

امروز آخرین کلاسم هست با یکی از عشق ترین استاد ها.

از شدت شوق این زمان بیدار شدم و رسما دارم intime می رم سر کلاسش! برخلاف هر روز صبح اصلا احساس خستگی نمی کنم با وجودی که ایزوفاگوس تمام دیشب بیمار بود و به نوبت مورد عنایت قرارمون داد بچه ی کره خر بی مراعات.


ولی ته دلم احساس های آمیخته دارم.

دوست ندارم آخرین باری باشه که استاد رو می بینم. خیلی خفنهههه. اعصابم سر همین موضوع رو به فناست.

حداقل ای کاش دوستی فامیلی چیزی بودم باهاش. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد