Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

هفت در هفت در هفت = ۳۴۳

درسته که ما یه هفته س رسما هلو سامر دادیما،

ولی حالا امشبم با یه دنیا انرژی گوبای سامر می دیم.


آقا ما ترم پنجی بودیم،

یه روز یه فیزیو پاتی در بوفه کشیدمون کنار،

تو گوشمون گفت عخی بیچاره های بدبخ دیگه ازین به بعد سامر ندارید. لب و لوچه هامون رو می دیدی همه تو قوطی!

ولی طرف نامرد بود چون اینو نگفت که  فیزیو پات کلّش سامره. 

کلش چی؟ واس ماس.


من تو ترم شیش وارد یه سامر پایان ناپذیر و لا یتناهی شدم. پادشاهی کردم. اینم تاجمه. اینا اینا.

کاملا بهم خوش گذشت و تو چند سال اخیر، باحال ترین تابستون عمرم بود. 


از این حس باحالم شاید بتونم نتیجه بگیرم که شخصیتم ازین شخصیت هاست که بهتره هیچ وقت زیاد رنگ بیکاری رو نبینه.


و فرض کنید چی؟ هنوز آفیشالی تصمیم نگرفتم که فردا برم ترم رو افتتاح کنم برای استادان یا خیر،

ولی وقتشه اعلام کنم شروع ترم هفت در سال نود و هفت در ماه هفت.

آخ. قلبم. فاکینگ ترم هفت در سال نود و هفت در ماه هفت.


و می دونی چیه کیلگ! بله بله هدف گذاری هم کردم! :)))))  قراره همه ی درسا رو هیفده بشم و یه هفت دیگه هم زور چپون کنم به این اعداد. هفت که نمی تونم بشم به هر حال. دیگه دوران ناپلئونی پاس کردن رو هم چشیدم و خوش مزه بود و به اچیومنت هام اضافه شد. ولی دلم تنگ شده واسه دوران تک پر بودن دبیرستانم. درس هم که متاسفانه فعلا همین مطالب حفظی ایه که هست. دوست دارم یکم زورآزمایی کنم با شاخ های غول. به هر حال این جو رقابتی واسه آدمای تمامیت طلب مثل من اگه نبود همون دوم سوم دبستان تموم کرده بودم.


و اینو بگم که قبلش که بیفتم داخل این گود، از بیرون فوبیا داشتم که شاید به خاطر اینکه ما دیگه رسما تابستون نداریم احساسم به اول مهر از بین بره.تابستون قبل خیلی این احساس رو داشتم.

ولی بینندگان عزیز الآن از داخل گود گزارش می دم، 

احساس من ذره ای،

ذره ای...!

نسبت به اوّل مهر عوض نشده. 

چه بسا پیشرفت هم کرده باشه.

من عاشق اول مهرم،

و هنوز کماکان حس شبی رو دارم که قرار بود فردا صبحش برم اول دبستان. پروانه ها ته دلم می لولند. 


این بود شرح احساسات یک عدد این ریلیشن شیپ ویت  مدرسه ی این لاو ویت تیچرز.

خلاصه که آقا:

اوووووووّل مهر مباااااااارک،

دُمب شما سه چهاااااارک!


+ و خداحافظ ای متفاوت ترین و باحال ترین تابستان عمرم، سو فار. سلام پاییز.

Summer goodbye,

Summer goodbye.


,Roses sweet

Petals shed,

Apples are turning red,

Summer goodbye...

Summer goodbye.!!

این متن یک آهنگ بسیار شیرین و زیبای کودکانه ای داره که آدم سر ذوق می آد اصلا،

پیدا می کنم می ذارم پی نوشت همین پست براتون. 


اینم بخونم؟ با اجازه:

پاییزه و پاییزه،

برگ درخت می ریزه،

هوا شده کمی سرد،

روی زمین پر از برگ،

ابر سیاه و سفید،

تو آسمون رو پوشید،

دستل دسته کلاغا،

می آن به سوی باغا.

 

خب حالا باشه فرهیختگان می دونم بچه نیستید، اینم واسه شما آدم بزرگا. بگردید آرایه و قافیه و این چیز میزا که دوست دارید پیدا کنید از توش:


خیزید و خز آرید که هنگام خزان است

باد خنک از جانب خوارزم وزان است...!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد