کیلگارا هستم...
نویسنده ی ناخواسته ی این وبلاگ ناخواسته...
_گاهی اوقات حس می کنم زندگی هم منو تو مسیر های ناخواسته ی زیادی گذاشته... طوری که نمی دونم به کدوم راه برم!_
راستی، وبلاگ منه، حرف های منه، و دیدگاه های من. از شیر مرغ می نویسم تا جون آدمیزاد. به هر حال یه وب ناخواسته موضوع خاصّی نخواهد داشت.
Kilgharrah. I would not have summoned you
If there was any other choice...
mnemailnadaram@protonmail.com
ادامه...
نظرسنجی
جهت تست برنامه نظر سنجی؛ فعلا یه سوال دم دستی ولی عمیق: چیزی که شما در عمق وجودتون هستید، برای جامعه تو ذوق زننده س. چی می کنید؟
.:. اون روزی که اسم عادل فردوسی پور به عنوان رانت خوار و اختلاس و هرچی بزنه بیرون، من یکی که جان به جان آفرین تسلیم کردم... اینقد تو ذهنم بت بی نقصی ساختم ازش.
عصر عصر بت شکنی ست کیلگارا...
مهران مدیری را بنگر که چگونه یک روزه اختلاس گر و همجنس باز شد..
.
.
ولی خداییش عادل حیفه.
فراماسونرم که بود از اول. :))))
ولی اصلا ذهنیتم خراب نشده به م.م . سعی کردم ببینم می تونه خراب بشه، ولی نشده. یه مدتی بود داشتم سعی می کردم صفر و یکی برخورد نکنم، فکر کنم نتیجه داده الآن. الآن خیلی بهتر می تونم آدما رو برای ویژگی های خوبشون بپرستم در حالی که شاید دلیل برای تنفر هم کم نداشته باشم. دیگه کمتر شیفت دیلیت می کنم با اولین رفتار خارج چهارچوبی که دیدم.
مثلا الآن خیلی ها تصورشون از مدیری به هم ریخته، ولی واسه من هنوز همون شیر فرهاده.
عادلم که نگو، رول مدل منه این بشر. اگه یه روز هم قدش شدم و حداقل از بیرون زندگی م شبیه فردوسی پور بود ، به خودم افتخار می کنم و اون قدر خودمو بغل می کنم از افتخار که بمیرم.*سیگار* *پک بعدی*
تبریک رو با آغوش باز می پذیرم. :دی واقعا هم تبریک داره. ببین دقیقا هر وقت من می خوام پست باحال بذارم اینجور می شه. دقیقا تو همون لحظه ی قصد کردنم! دفعه ی بعدی دفعه ی سومه و قطعا از کار می افته، (تا سه نشه چی و فلان) خلاصه از کار افتاد بدونید من می خواستم یه پست خیلی خفن به اشتراک بذارم.
اییی. .باز اشتباهه...
نه بزار شفاف سازی کنم .. راستش اومدم کامنتمو خوندم دیدم این کلمه بهتون یه جوریه یعنی گفتم نکنه برداشت مسخره کردن یا توهین کنین :((( ..
آقا در این راستا من دیگه کم رنگ میشم و کامنتامو محدود می کنم شایدم به حول و قوه الهی کلا محو بشم (کامنتر حرف نابلد، بد بیان)...
آهان یه چیزه دیگه .. هر وقت میام عنوان وبلاگ و می بینم کلی ذوق می کنم تنها جاییه که هنوز تو اون دوران مونده....
ای خدا چرا باید ناراحت بشم آخه. ای کاش درد همه ی ناراحت شدنای مجازی در همین حد بود، من خوشبخت ترین شخصیت مجازی جهان می شدم اون وقت. :)))
و اینکه کامنت بذارید، جون خودم مستفیض می شیم!
آره خیالت تخت من هنوز یخ زدم تو اون دوران! بابا تازه دیروز فرصت کردم برم آرشیو مجله ورزشی هامو کامل کنم که عکساش رو داشته باشم. بحثش حالا حالا ها یخ نمی شه. بیرونم من می رم هنوز زیاد از فوتبال حرف می زنیم. بگرد فوتبالی پیدا کن تو دور و بری هات!
مسعود اوزیلم خداحافظی کرد، فهمیدی؟ آخ، درد داشت.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
عصر عصر بت شکنی ست کیلگارا...
مهران مدیری را بنگر که چگونه یک روزه اختلاس گر و همجنس باز شد..
.
.
ولی خداییش عادل حیفه.
فراماسونرم که بود از اول. :))))
ولی اصلا ذهنیتم خراب نشده به م.م . سعی کردم ببینم می تونه خراب بشه، ولی نشده.
یه مدتی بود داشتم سعی می کردم صفر و یکی برخورد نکنم، فکر کنم نتیجه داده الآن.
الآن خیلی بهتر می تونم آدما رو برای ویژگی های خوبشون بپرستم در حالی که شاید دلیل برای تنفر هم کم نداشته باشم. دیگه کمتر شیفت دیلیت می کنم با اولین رفتار خارج چهارچوبی که دیدم.
مثلا الآن خیلی ها تصورشون از مدیری به هم ریخته، ولی واسه من هنوز همون شیر فرهاده.
عادلم که نگو، رول مدل منه این بشر. اگه یه روز هم قدش شدم و حداقل از بیرون زندگی م شبیه فردوسی پور بود ، به خودم افتخار می کنم و اون قدر خودمو بغل می کنم از افتخار که بمیرم.*سیگار* *پک بعدی*
کیلگارای عزیزم...کجایی حاجی؟
آره اومدم اومدم. :دی
بلاگ اسکایم قطع شده بود ولی باز.
و دوباره می ریم سر امر خطیر پاسخگویی به نظرات! :)))
بازگش بلاگ اسکای رو بهتون تبریک میگمD: ....
تبریک رو با آغوش باز می پذیرم. :دی واقعا هم تبریک داره.
ببین دقیقا هر وقت من می خوام پست باحال بذارم اینجور می شه. دقیقا تو همون لحظه ی قصد کردنم!
دفعه ی بعدی دفعه ی سومه و قطعا از کار می افته، (تا سه نشه چی و فلان)
خلاصه از کار افتاد بدونید من می خواستم یه پست خیلی خفن به اشتراک بذارم.
بازگشتتونو به بلاگ اسکای رو به همه مون تبریک می گم (حالا درست شد)...
بازگشت بلاگ اسکای به خودمون رو تبریک بگیم درست تره ها... همون اولی.الآن معنی جمله ت برعکس شد.
پرتقال فروش کیه؟
کی به کی برگشت؟
اییی. .باز اشتباهه...
نه بزار شفاف سازی کنم .. راستش اومدم کامنتمو خوندم دیدم این کلمه بهتون یه جوریه یعنی گفتم نکنه برداشت مسخره کردن یا توهین کنین :((( ..
آقا در این راستا من دیگه کم رنگ میشم و کامنتامو محدود می کنم شایدم به حول و قوه الهی کلا محو بشم (کامنتر حرف نابلد، بد بیان)...
آهان یه چیزه دیگه .. هر وقت میام عنوان وبلاگ و می بینم کلی ذوق می کنم تنها جاییه که هنوز تو اون دوران مونده....
ای خدا چرا باید ناراحت بشم آخه.
ای کاش درد همه ی ناراحت شدنای مجازی در همین حد بود، من خوشبخت ترین شخصیت مجازی جهان می شدم اون وقت. :)))
و اینکه کامنت بذارید، جون خودم مستفیض می شیم!
آره خیالت تخت من هنوز یخ زدم تو اون دوران!
بابا تازه دیروز فرصت کردم برم آرشیو مجله ورزشی هامو کامل کنم که عکساش رو داشته باشم. بحثش حالا حالا ها یخ نمی شه. بیرونم من می رم هنوز زیاد از فوتبال حرف می زنیم. بگرد فوتبالی پیدا کن تو دور و بری هات!
مسعود اوزیلم خداحافظی کرد، فهمیدی؟ آخ، درد داشت.