کیلگارا هستم...
نویسنده ی ناخواسته ی این وبلاگ ناخواسته...
_گاهی اوقات حس می کنم زندگی هم منو تو مسیر های ناخواسته ی زیادی گذاشته... طوری که نمی دونم به کدوم راه برم!_
راستی، وبلاگ منه، حرف های منه، و دیدگاه های من. از شیر مرغ می نویسم تا جون آدمیزاد. به هر حال یه وب ناخواسته موضوع خاصّی نخواهد داشت.
Kilgharrah. I would not have summoned you
If there was any other choice...
mnemailnadaram@protonmail.com
ادامه...
نظرسنجی
جهت تست برنامه نظر سنجی؛ فعلا یه سوال دم دستی ولی عمیق: چیزی که شما در عمق وجودتون هستید، برای جامعه تو ذوق زننده س. چی می کنید؟
منم ده تا عکس از حالات مختلفش گرفتم، وضع اسف ناکی شده بود ها! ولی اونایی که رو بیان بودن به نظرم خیلی راحت بود ته دلشون اون موقع. نیست؟ :)))
ولی یادته هفت هشت ماه پیش یک بار دیگه هم اینجور شد؟ من اون موقع خیلی اعصابم به هم ریخت. این سری همون پیام قرمز رو که دیدم، آرامش می داد و کلا خیلی حس بد نداشتم که آخ پرید همه چی و فلان! در واقع بخوام بگم اصلا ناراحت نبودم نسبت به اون دفعه.
نظرم می آد؟
سه دو یک...
سه دو یک...
"Mr. Watson--come here--I want to see you."
یووووهووووووو
کیلگ خیلی بیشوریا
بلاگ اسکای تخته شه هیچ راه ارتباطی نداریم باهات :/
یوهووو بک برو!
ایمیل که خیلی وقته گذاشتم اون بالا.
دیگه بقیه راه های مجازی هم که خودم تحریم کردم.
شماره بدم؟ ( با لحن ساسی مانکن) :))))
هی هی! سلام! یوهوووووو! وای چه بزرگ شدید همگی! ^_^
یووووهووووو بک بک!
بابا اصلا دو سانت رفته رو قدم! :)))
چی گفتی؟؟؟
(با صدای همون یارو)
عه هیچی غلط کردم،
ناخودآگاه بود،
تو نمی دونی موشولینا کوشن؟ :-"
اتفاقا برای منم جالب بود
http://uupload.ir/files/lnjs_20180713_000003.png
منم ده تا عکس از حالات مختلفش گرفتم، وضع اسف ناکی شده بود ها!
ولی اونایی که رو بیان بودن به نظرم خیلی راحت بود ته دلشون اون موقع. نیست؟ :)))
ولی یادته هفت هشت ماه پیش یک بار دیگه هم اینجور شد؟ من اون موقع خیلی اعصابم به هم ریخت. این سری همون پیام قرمز رو که دیدم، آرامش می داد و کلا خیلی حس بد نداشتم که آخ پرید همه چی و فلان! در واقع بخوام بگم اصلا ناراحت نبودم نسبت به اون دفعه.
نه
منم نمی دونم کوشن!
ازاول راهنمایی تا الآن دارم دنبالشون می گردم. :))))