وای چقد شما وقیحید!
باورم نمی شه!
دروغ گو! رذل!
مردید خود عادل رو بیارین این حرفا رو بزنه ترسوهای موشواره،
نه نمی دونم ناتان چی چی مدیر برنامه های کارلوس پویول در ایران!
بعد هم تیتر قرمز کنید زیرش که "دروغگو نباشید".
اتفاقا اتفاقا
دروغ گو خودتونید،
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها،
دروغ گوی دو عالم اید،
دروغ از صدا تون، از چشاتون، از دماغ و دهنتون ...
فواره می زنه و
شره می کنه پایین!
و اگه من می گم خود عادل این حرفا رو بگه به خاطر اینه که می دونم جنسش با شما ها فرق می کنه،
و هیچ وقت نمی تونید مجبورش کنید...
چیه نکنه اینم می خوایید ببرید شکنجه ش کنید تو زندان؟
اگه اگه یک هزارم درصد هم عادل بیاد این حرفا رو بگه، دیگه عمرا باورم نمی کنم و می دونم تهدیدش کردین،
شما احمق های کله پوک،
پویول رو فقط به خاطر موهاش نذاشتید بیاد تو برنامه،
نه به خاطر شیشصد میلیون پول،
که سکه های ته جیبتونم نیست
و نه به خاطر چیز دیگه ای...
شما ما رو بی آبرو کردید تو کل جهان.
فابریک ترین
با وجدان ترین
با اخلاق ترین کاپیتان بارسا
الآن دیدگاهش نسبت به من ایرانی اینه،
و من نمی بخشمتون،
تا زمانی که قلبم می طپه...
گندی که زدین رو نمی شه وصله پینه کرد،
نمی شه بتونه کاری کرد،
حتّی اگه تو اخبار پخش کنین،
حتّی اگه قبل برنامه ی عادل پخشش کنین،
فقط یه کار می شه کرد،
اونم اینه که تا اطّلاع ثانوی گل گرفت در اون صدا سیما رو.
و می دونید چیش مضحکه؟
اینکه درست بعد از آگهی ای که بر ضد بی بی سی و فلان ساختید و براش تیتر بلد شده ی سایز جاینت رنگ قرمز خونی گذاشتید،
قیافه ی عادل می آد رو آنتن،
که داره غش غش می خنده،
و هیچ نمی گه.
بی هیچ اشاره ای،
فقط می خنده...
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است
کارم از گریه گذشته ست، از آن می خندم...
دارم به این فکر می کنم که چه جفایی کردم در حق خودم، که بعد این همه سال برگشتم شبکه های ایرانی نگاه می کنم،
که مثلا آبت نبود نونت نبود؟
به غیر از خندوانه، واقعا یادم نمی آد آخرین باری که پای تلویزیون ایران نشستم کی بوده.
صدا و سیمای ایران فاتحه ش خونده س.
مثل خیلی چیزای دیگه...
خداوند رحمتش کناد.
روحش شاد،
و یادش وقیح!
خیلی عادیه تلویزیون ایران همیشه دروغ میگه. اینکه خوبه همین امروز وزیر بازرگانی گفت وضعیت درامد و قدرت خرید مردم صد درصد بهتر از سال پیش و اون یکی هم میگفت دلار اصلا از سال پیش گرون نشده یعنی میگن ماست سیاه.برای همین بهت گیر میدم به فکر رفتن باش تو ایران بمونی به خودت ظلم کردی
خیلی ضایع بود .. قرار بود بیاد برنامه فردوسی پور و باید فردوسی پپور توضیح می داد که بخاطر موهاش نبوده که اینهمه رایزنی کرده نشده نه مثلا مدیر برنامه بدبختی که با تهدید مجبور بود بگه دروغ میگید.. ولی بیشتر خودشون ضایع شدن .. فردوسی پور فقط با حرص می خندید و بعدش که می خواست حرف بزنه هی احمدی می پرید وسط حرفش می ترسید فردوسی پور به چیزی بگه.. بعدش فردوسی پور گفت حرف زیاد هست و شما حرف بزن ...
اومدم اصلاحیه بزنم .. اون حرفا رو فردوسی پور بعدا گفت یعنی تو بخش بعدی نه بعد از پخش کلیپ .. اول گفت من برا آقای میر باقری خیلی احترام قائلم ولی حرف زیاد هست و پاس داد به احمدی که شما حرف بزن.. احمدی بیچاره هم هی قبلش می پرید تو حرف فردوسی پور می خواست فردوسی پور چیزی نگه....
می طپه؟
بله، جانانه می طپه. :)))
اگه منظورت چیزی که من برداشت کردم بود، باید بگم
طپیدن/تپیدن واژه ایه که که به هر دو شکلش درسته و خوشبختانه تو این یه مورد من بی سواد نیستم. :))))
دهخدا هم چک شد.
خیلی قشنگ تره برام نوشتن طپیدن، نسبت به تپیدن.
اینقد حس خوب می گیرم که نمی شه گفت تو کلمات.