به عنوان آخرین لحظات پاییز یک هزارو سی صد و نود و شش، جقل دون عزیزم را به عنوان الهه ی همه ی مرغ و خروس های جهان می شُمارم چرا که از قدیم الایّام گفته اند: "جوجه را آخر پاییز می شمارند."
و راستی این پاییز هر جا رفتم هی همه نق می زدن که چرا بارون نیست، بارون چرا نیست، نیست چرا بارون.
خواستم اطّلاع بدم که هیچ کدومتون نفهمیدید که فرشته ی آب و هوا امسال داشت به دل ما راه می اومد. :))))
خلاصه که عاقا من پاییز غیر خیس دوست. من پاییز بدون بارون خیلی دوست. من پاییزی که بشه توش با یه کتونی و سویی شرت هرجایی رفت رو عاشق کلا.
فرشته ی آب و هوا جیگرتو. من که این پاییزو دوست داشتم. بیشتر از چند تا پاییز اخیر بهم چسبید. خلاصه از این به بعد می تونی بدوی دنبال آرزوی های بقیه.
و اینکه وقتی می گم پاییز، دارم از چه طیف رنگی حرف می زنم دقیقا:
و با ضمیمه ی عدد خیلی رند زیر از بازدید های وبلاگ، شب چلّه ی خوشی را برای شما دوستان گرامی خواستارم.
مچکرم :دی
واو!
ببین چه حجم کامنتی تولید کردم :))
خب جایزه م بدین
نوچ!
جغد بلورین یلدای ۹۶ منو بدین.
جایزه باید مشترکا بین ما دونفر تقسیم شه!
@نامبرده
پ من چی؟
من بیدارم همچنان -_-
اوق.....دارم بالا میارم.
شب بخیر
تق تق تق. دادگاه رسمی ست.
آقا از ساعت سه و نیم تا هشت اینا امکانش هست خوابیده باشی، سیاه نکن ما رو. کامنتات پیوسته نیست.
فرصت داری ک بیای از عنوان قهرمانی ت دفاع کنی به هر حال اگه ادعا شو داری...
:///////
:|||||||
ابرفرض...
آقا من همون داور می شم، یه اسم برنده به من بدید جایزه شو بش بدم تموم شه بره پی کارش.
یه اسم ولی فقط...
Kilgh...
Kilgh...
این کامنت خودمه.
در اخر کی برنده شد؟!ضدحال یا thio?!(البته thio یه تایم نسبتا طولانی کامنت نداده بود)
نمی دونم والا گذاشتم خودشون بیان گیس و گیس کشی هاشون رو بکنن.
ولی چیزه طبق تحقیقاتم این دو نفر هر دو بعد از ساعت پنج صبح اعلام بیداری کردن ک می افته روی اذان. خیلی اطمینان ندارم.
حس می کنم نامبرده برنده شد تش.
ولی باز بیان دعواهاشون رو بکنن خودشون یک نفر به من معرفی کنند.
جایزه رو نمیدین که من بخوابم؟
ببین راحت برو بخواب،
داور می گه ک شما اوّلین نفری بودی ک خوابیدی گریزعلی.
حالا اگر وبلاگ نداشته باشن تکلیفشون چی میشه؟!!؟جایزه ی برنده قراره چی باشه!!؟؟
چرا باید قبل اذان صبح بیداری میزدن؟!
همه ی اینا فعلا در هاله ای از ابهام است...
چرا نباید قبل اذان صبح بیداری می زدن؟
آقا خوب مسابقه س دیگه. نمی شه ک بعد اذان بیدار شی بگی من بیدارم! :))) کلک رشتی می زنن دوستان.
نه من خیلی کلک ام...اینا رو خوابوندم که خودم برنده شم
کلک کی بودی تو؟
خیر قبول نیست.
سیاه نما.
من واقعا تصمیم رو به اذهان عمومی میسپرم
حالا از جغد بلورین گذشته،کاپ اخلاق دیگه مال خودمه!
من جوانمردانه حضور داشتم و از عنوان برنده بودنم دفاع کردم
[اشکش را از گونه اش پاک میکند]
صلاح مملکت خویش رندان دانند!
آقا ولی من نگرانتم،
می خوای وژدانا یکم بخوابی؟
سر جغد و کاپ و اینا فرصت هست بحث کنیم،
ولی می دونستی اگه بیست و پنج ساعت نخوابی، از نظر فیزیولوژیک بدنت کاملا مانند یه آدم مست و الکلیک می شه؟ :)))
مسابقه تموم شد. رحم کن بر اون بدن.
برنده رو هم مشخّص می کنیم به زودی اگه اون دو نفر نیان از عنوان قهرمانی شون دفاع کنن.
شیطونه میگه این پنج ساعتم تحمل کنم ببینم چی میشه!!
فعلا که سر درد دارم و توی جمع و تفریق ساعت خوابم ناتوان بودم.
از ماشین حساب استفاده کردم تا بفهمم :/
آهان اسمم داره یادم میره :دی
پسا نوشت: خیلی خوب بود این ۲۵ ساعته.
بخواب آقا،
یه بلایی سرت می آد خونت می افته گردن ما بعد می گن رفیق ناباب به فناش داد.
بخواب بعد بیا دنبال جایزه ت.
@نامبرده
میگم مال و مقام دنیا خیلی هم ارزش نداره ها
بگیر بخواب
دیگه دستم زیاد شده
فک نکنم جایزه بهت برسه
صادقانه بگم.دمر دراز کش بودم که یه لحظه خوابم برد افتادم رو کتاب. در همین حد....دماغمم له شد.و پریدم و مقتدرانه ادامه دادم.
دفاعی ندارم.ولی جایزه مو بدین برم وگرنه جیغ میکشم همه بریزن سرتون.
@نارنجی
:)))))))
خب نارنجی من زیاد توی احقاق حق وارد نیستم
پاشو بیا طرف منو بگیر که جوونی باقی نمونده :دی
جایزه هم نصف نصف :)))
"جایزت"؟!
ای بابا توی گنج خودم نمی پوستم که :دی
اگه اینجوری بی دردسر مال خودم شد که شراکتو با نارنجی به هم بزنم :))))
حالا این جایزه جایزه که میگن چی هس؟!
من به عنوان قاضی القضات میگم جایزه رو بدین به نام برده
اون چرتی که زده شده وضو رو هم باطل می کنه
جایزه که جای خود داره
ختم جلسه
نارنجی....ساعت آخر بیا پشت حیاط کارت دارم.
اوه اوه،آقا اشد هم بخون موقع رفتن....
اشهد -_-
بعله حق با شماست...
ولی آیا ک عامیانه ش همون "اشد" نمی شه؟ چون من تو وبلاگم زبان عامیانه به کار می گیرم بیشتر...
نمی دونم حقیقتش.
ببین من منال کرماشام حریفم نمی شی
من اینو یک ساله یاد گرفتم. می فهمی ش؟ :
هه ر بژی کورد! :)))
خیر.حتی عامیانه ترین و لات گونه ترین لحن ممکن هم اتفاقا با تشدید بیشتر روی همون ه معنا پیدا میکنه و گیرت انداختم و هیچ عذر و بهونه ای نداری و ایضاً هیچ راه در رو و جایزه مو بده برم !
هزار تا کار دارم. ای بابا !
نارنجی : باشه...بیا تو حالا. کری خوندنو همه بلدن.باید ببینیم تو کولی بازی چن مرده حلاجی که من با این جایزه هه توی کولی بازی دست همه رو از پشت بستم :))
نه گیر ننداختی خودم اشاره کرده بودم که نمی دونم. :)))
کولی بازی فایده ای نداره، تق تق تق دادگاه رسمی ست.
متهّم شما خوابت برده باید عواقبش رو هم پذیرا باشی...
حالا بگو اگه ک تو رو برنده اعلام کنم جایزه چی می خوای؟
آیا ک باید بشناسم کی هستی؟ وبلاگ مبلاگم ک ندارم ازت ک بیام برات کامنت گل و ستاره دار بفرستم. هوم؟ حکم چیست؟
کیلگ یه هفته تخته کن شر این دعوا بخوابه..اینا اعصاب ندارن...اون منال کرماشانه وا گرز و گُله میکشدت این یکی هم که از این کامنت آخریش مشخصه حقش بخوری با کاتر خط خطیت میکنه..
تخته کن فقط بدوووو
من قول دادم. باید به قولم وفا کنم و جایزه رو به دست صاحابش برسونم. (الکی مثلا من گربه شِرِکه ی ماجرام.)
@Thio
نچ
من مرد عملم
کولی بازی و اینا رو دوست ندارم
فقط فیزیکی کار میکنم
همون زنگ آخر پشت حیاط بیشتر به کارم میاد
آقا اصلا هویت ثیو فعلا در دست بررسی ست و کارگران مشغول کارند. تو دعوا عجله نکنید خلاصه.
بچّه ها من تو پست شب یلدام نوشتم ک با هم دوست باشید. الآن دارید کاملا موفّق می شید جامه ی عمل بپوشونید...
کیلگ اینو از پست نوید محمد زاده یاد گرفتی؟
یعنی زنده باد کورد
یه چیزی تو مایه های همون یاشاسین آذربایجان که میگنه
نه، از پروفایل یکی از دوستام و درستم نفهمیدم چیه ولی فهمیدم تعریفیه گفتم استفاده کنم. :))) نوید محمّد زاده کیه؟ :)))))
چیزه آخه نمی دونم مثلا الآن خواستم تعریف کنم ازت، ولی در مخیله م اینم بود که لر هم بودی، خلاصه که نمی دونم هه ر بژی کورد،
هه ر بژی لر... یا هر چی که دوست داری. کلا هه ر بژی...
نارنجی:همون دیگه....تو داهات ما به واکنش شیمیایی ایی که بر روی افراد به طور فیزیکی اعمال شه میگن کولی بازی :)
کارت شارژ خوبه؟ده تومنی.من یجوری ازت میگیرم حالا.راه و چاه زیاده
یا هر هدیه ای که خودتون صلاح بدونید :) ولی بِده یه چیزی...
نه خیر خوب نیست. XD
من نه پول دارم نه حساب بانکی و نه حتّی تا الآن شارژ خریدم واس کسی. :-" نچ نمی شه.
قشنگ این که نوشتی بده یه چیزی، :)))) تو این مایه هاس ک آقا من اومدم ازت یه چی بکَنم ببرم هر طور میل خودته حالا ولی من می کَنم می برم.
@شایان
همش زیر سر این کیلگه
ببین واسه اینکه جایزه رو نده چطور ملت رو انداخته به جون هم
تازه کجای کاری، لذّت بیرون نشستن و زل زدن به ماجرا رو نمی دونی ک.
یه مو کندن از خرس غنیمته و این حرفا خلاصه :)
من اژدهام و بدنم با پولک پوشیده شده ای ثیو ی بکن و ببر.
اصلا من می خوام با این Thio دست به یکی کنم
که بیاد جایزه رو به زور ازت بگیره دلم خنک شه
Thio داداچ برو جلو خودم پشتتم
ببین کاملا یک جامعه ی زنگوله ای و مشتی نمونه خروار از آدم های جامعه داریم تو وبلاگ. تو حذب بادمونی.
مگه قرار نبود طرف نامبرده باشی؟ رنگ عوض کردن تا چه حد؟
ناقنجی: (فرانسوی گفتم اسمتو) اتفاقا منم قصدم بود جایزه رو نصف نصف تقسیم کنم بین خودم و خودت...اختیار داری...چش مایی شما داداش...
اگه سختته بذار هندونه هات رو بذارم رو کولم بیارم دم در خونتون :))
بیا کیلگ الان ما باهم دوستیم به نصیحتت هم گوش دادیم
تا عبرتی باشه که از دفعه بعد سیستمت تفرقه بنداز و حکومت کن باشه
دوستی بنداز و بیشتر حکومت کن. این شعار های اسیدی چیه تو وبلاگ من می دین.
زود جایزه بچه رو هم بده بره کار و زندگی داره
دکتر شماره کارت بدم یا شارژ میدی؟
یا مرلین این از کجا پیداش شد؟
مدافع عنوان قهرمانی _ اپیزود تیری؟
خیلی هم خوبه که همه تون تا حرف جایزه شد اومدین وسط با هندل های جدید گیج کننده تون. :-"
ناغنجییییییییی!
اون فتواعه که دادی سر جاشه هنوز:)))
اون چرته جایزه رو خود به خود دود کرد فرستاد هوا
شارژ آخه؟!؟
بابا یه چیز خفن که یادگاری بمونه از یلدای امسال
بعد از اونجا که اژدهامون در آینده شخص شناخته شده و معروفی خواهد بود پز بدیم به همگان و فلان و بیسار...
عدالت اینه واقعا؟! هقققق
اورنج ک حزب باده، ولش کن.
آقا من خودم طرف تو عم. عرق ریختنت رو برای قهرمانی به تماشا نشستم. و ازونجا ک داورم...
و راستی من همین الآنشم شخص بسیار شناخته شده و معروفی هستم فقط رو نکرده بودم نگرخید. (عینک دودی) خلاصه ک برید پز هاتون رو بدید برگردید.
این جایزه ی ما رم مشخّص کنید سریع تر که چی باشه.
دقیقا همین طوره که متوجه شدی....خب حالا هر چیزی که فکر میکنی...بستنی خوبه؟
اون روز داشتم به شایان می گفتم چرا همه وقتی منو می بینن یاد بستنی های نخورده شون می افتن، مگه گاوم؟ :))))
خودت بگو، من یک عدد بستنی رو بدون آب شدن چه طور به دست فردی که از کل موجودیتش چهار تا حرف الفبا دارم برسونم؟
و اینکه کلا... تو وسطاش خوابت برده به اقرار خودت. قبول نیست آقا قبول نیست. جام قهرمانی در هاله ای از ابهام. دفاعی داری بکن، اگه نه که ببندمش برنده ی اصلی رو معرفی کنم.
دیگه هر چه از دوست رسد نیکوست و این حرفا.
ای بابا این شکلی یهویی گفتی خب گرخیدیم،سلفی خوبه؟! :دی
در وصف اتفاقات بعدش همین بس که واسه صبحانه نون و کره رو خالی خالی خوردم،بعد هی نمیفهمیدم چرا این یه چیزیش کمه!
درست زمانی که صبحانم تموم شد چشم افتاد به ظرف عسل و مربا.
و نزدیک بود با مایع دست شویی مسواک بزنم
وجدانا با این همه تلفات و جانبازی ،حق من نیست این جایزه مجهول؟!
(هنوزم رئیس ننه من غریبم بازیا تویی؟! :))) )
خوب بچه ها ختم قائله.
تق تق تق. مسابقه رسما به پایان رسید.
* تقدیرنامه:
کشت زار اوّلین جشنواره ی شب زنده داری یلدایی با تلاش و کوشش های هنرمندانه و جانفرسایانه ی کامنتران گرامی این بلاگ حقیر، به گاه درو رسید.
در این زمان خوشه چینی مفتخریم تا عنوان کنیم فرد نامبرده با لیاقت تمام موفّق به کسب رتبه ی اوّل شده و ثیو در کمال صداقت و راست گویی و دوری از کولی بازی و اهتمام به جوان مردی، به کسب مقام دوم جنگ یلدایی مان نائل شدند و تبصره آنکه حزب باد هیچ گاه از حمایت کمیته ی جوائز برخوردار نخوهند بود.
امید آنکه شما جوانان هماره دو دوست و دو رقیب اخلاق مدار باقی مانده و فرزند زندگی و لطافت سرزمینمان بوده و این چرخه ی هنری را در گردش روزگار به دوران وا دارید.
امضاء :
اعلی حضرت دم فرفریان،
نماینده ی تام الاختیار هیئت داوران،
و مدیر کل ستاد برگزاری جنگ شب یلدا،
و ادمین تمام کیلگارا دات اسکای دات کام.
تادا.