Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

فاز سوم شبکه ی ملّی اطّلاعات

   این روز ها هم زمان با الکامپ (باید اله کامپ - elecomp- بخوانید! من اشتباه می کردم و با سکون روی لام می خوندمش در مقطعی زمانی. تازه هیچ ارتباطی به الف لامی که در دستور زبان عربی روی کلمات می آید هم ندارد.) که نمایشگاه بین المللی الکترونیک، کامپیوتر و تجارت الکترونیک هست و در محل دائمی نمایشگاه های بین المللی تهران برگزار می شه، زمزمه های زیادی در رابطه با فاز سوم شبکه ی ملّی اطّلاعات شنیده می شه.


   من با وجودی که نمایشگاه رو شرکت کردم و چند تایی هم مجله خوندم در باره ش، اطّلاعات خیلی سطحی ای از این پروژه دارم. غرفه دار ها هم کلا تو باغ نبودند یا حوصله شون نمی کشید عین آدم توضیح بدند یا شاید هم سطح درک من بسی پایین بود.


   به هر حال خواستم نظرم رو بنویسم که با این اطّلاعاتی که دارم خیلی بد گمانم نسبت به این پروژه. خیلی بیشتر از خیلی. براتون نوشته بودم که معتقدم در همه ی زمینه ها تا جایی که به کسی آسیبی نرسه باید آزادی بی حد مرز داده بشه به مردم ایران تا سطح فرهنگ شون کم کم درست بشه و آب بندی بشن و ازین وضع بکشن بیرون.

این پروژه در چشم من یعنی محدودیت.

اینترنت یه فضای جهانیه و خودتون می تونید تصوّرش رو کنید وقتی واژه ی "ملّی" رو سوارش می کنن، آش دهن سوزی قرار نیست بشه.


   ما تا الآن بد ترین بد ترین و افتضاح ترین مدیریت ها رو در زمینه ی فضای مجازی داشتیم وای به حال از این به بعد که می خوان به خودشون اجازه بدند به بهانه ی ملّی بودن روی مطالبی که هر کابر از اینترنت می گیره نظارت کنن. فاجعه می شه. فاجعه.

   مثل این می مونه که یک سری کتاب رو در کتابخانه ی ممنوعه قرار بدند و بگن از نظر ما، شما مردم صلاحیت لازم برای خوندن این کتاب رو ندارید. ما براتون انتخاب می کنیم چه کتاب هایی رو بخونید. 

   ما که از دبیرستان دارن تو کلّه مون می کنن که حتّی همون قرآنش رو همه می خونن و هر کس در حد سطحش از محتواش بهره مند می شه. نمی آن بگن اجازه نمی دیم بخونی چون خیلی کتاب بزرگیه و به عقل تو نمی رسه. حالا من نمی دونم مسئولین کی باشند که به خودشون اجازه می دن برای ما تصمیم بگیرند که در چه حدّی از فضای تحت وب (که یکی از هدف های همیشگی ش ایجاد برابری در جهان بوده) استفاده کنیم.


اینترنت اگر ملّی شود، کشورمان نور  که هست، علی نور می شود. همین یک ذرّه دلخوشی جوانان هم سن من، سرش زیر آب می رود. 

حتّی فکرش هم عصبی ام می کند. یک نفر وجب به وجب فعّالیت های مجازی ات را بجورد و هر طور خواست از آن استفاده کند. نه که الآن آزادی کامل داریم. همین الآنش هم می روی مقاله بخوانی پیام می گیری متاسفانه برای کشور شما امکان پذیر نیست. حس می کنی یتیمی در این فضا. ولی این کجا و ملّی شدن کجا.

دولت مردان من! یک نفت را ملّی کردیم و به اندازه کافی حال نمودیم. اینقدر چسبید که هنوز جایش می سوزد. انصافا بی خیال اینترنت. بروید بچسبید به همان نفت. سودش هم خیلی بیشتر است. آخر کدام لا مذهبی این ایده را در مغز کلمی شما ها انداخت؟


نوشتم که اگه شد و به سرمون اومد بیام این پستم رو در آینده ی نزدیک نقل قول کنم و بگم: "نگفته بودم؟"


بله، من نسبت به این ایده خیلی بد بینم. فکرش هم دیوانه ام می کند که با یک کلیک تمام فعّالیت مجازی ام برود زیر دست عالم و آدم. نمی گوییم که الآن نمی رود، منتها ملّی شدن اعلام  قانونی این پدیده ی چندش آور است. یعنی ما از این به بعد به طور کاملا قانونی این حق را به خود می دهیم که بجوریمتان. تا فیها خالدون تان را! و هم اکنون داریم با افتخار اعلامش می کنیم و ابایی نداریم. 


1396/05/01 @ 22:24

نظرات 1 + ارسال نظر
شن های ساحل چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت 01:42

پایه این طرز فکر یه فکر کمونیستیه برابری همراه با محدودیت
پس توی چین و کره شمالی نمی تونی زندگی کنی اینترنت ملی دارن

کره شمالی که واقعا داغونه عمرا، ولی چین رو نمی دونم. ببین طبیعتا با توجه به شناختم از آقایان سیاسی می دونم که اینترنت ملّی ما چه آش شعله قلم کاری خواهد بود. ولی چین کشور آزادین به نظر، اگه ملّی بودن مساوی محدود کردن نباشه من خودم پایه ام که ملّی شه، چون سرعتش می کشه بالا و خیلی خوبه. شاید چین این جوری باشه.
ولی تو ایران تنها هدفی که از ملّی کردن وجود نداره بالا کشیدن سرعته خب.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد