منم دزدم راستش.
اوّلین باری که دزدی کردم، مدرسه نمی رفتم. از تو آجیل فروشی، دستمو کردم تو کیسه ی برگه ی زرد آلو یا فندق. یادم نیس درست.
آخرین بار، پیش دانشگاهی بودم.
کتاب دزدیدم از کتاب خونه ی مدرسه و پس ندادم. و اون موقع اتفاقا خوب می دونستم که دارم دزدی می کنم. الآن تو کتاب خونه مه. هر روز صبح می بینمش و لبخند می زنم بش.
حالتون از منم به هم بخوره لطفا. بازم می خوام دزدی کنم چون.
راست می گفت بزرگوار، بای دیفالت همه دزدن.
منظورت امانت گرفتن و پس ندادنه؟
بنابراین نامبرده هستم؛یک فروند دزد!
اولین دزدی من یه چیزی شبیه استیکر بود شکل میکی موس
به صاحبش گفتم بدش من،نداد،دزدیدم
راستش از این دزدیم هیچ وقت پشیمون نشدم :))
دزدی نیست؟
همه شون یه رگه ای از دزدیه دیگه.
جدی من یادم نمیاد از اینجور کارا کرده باشم(و اگه میخوای بگی فضاییم و فلان و بهمان راحت باش بگو)
و اخه چرا کتاب رو نبردی بدی؟یادت رفت پسش بدی یا چی؟!
نه خیالت تخت تو درستی،
تو این مورد من واقعا طرف آشغال ماجرام.
خیلی به خودم فشار آوردم، تا دم پیشخون کتاب دار هم رفتم، به یک سری دلایل و پیچش های مغزی، دلم نخواست پسش بدم. کاملا عمدی.
نه بابا ب خودت توهین نکن..
خواهرم یه کتاب از مدرسه گرفت بهد برای سال تولد خودش بود و دیگه برش نگردوند:/
چرا توهین نکنم؟ :)))
گفتم که من از خودم هم متنفّر شدم دیگه. بیشتر از هر کس دیگه ای.
بذار خود زنی مونو کنیم. ؛)
عالمان دینی میفرمان: الاعمال بالنیات
اون اول قصد دزدی نداشتی که بعد هم در راستای جابه جا کردن سرانه کتابخونی مملکت ترجیح دادی تا زمان نامحدودی اونو پیش خودت نگه داری،این دزدیه؟! :)))
نگه داشتن اون کتاب به تحمل این عذاب می ارزه؟
خب اگه اذیتت می کن واقعا چرا دوتا کتاب مفید نمی خری اهدا کنی به کتابخونه تلافی اون کتابی که پس ندادی کامل جبران نمیشه ولی بهتر از هیچی بعدشم بهانه نداری الکی به خودت گیر بدی:))))