Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

این بار آخر پاییز می شمارمت راستی خوشگله

 مرغه رو شُستم،

سشوارش کردم،

و طی این مراحل به اندازه ی یه مستند دو ساعته ازش عکس و فیلم گرفتم.


از نظر تئوریک نباید این احساسم درست می شد؟

و هی تویی که نشستی ته دلم، هی با قاشق داری می کَنی... چی بهت بگم؟ به تو هم هیچی ندارم بگم حتّی. برو سر کارت. خدا قوّت.


اطّلاعات عمومی: در سال دو بار پرهاش می ریزن و پر جدید در می آره. الف) در گذر از اسفند به فروردین. ب) در گذر از شهریور به مهر. نمی دونم چرا پر های من هیچ وقت مثل این مرغه نمی ریزه جاش پر جدید و نو در بیاد.


پ.ن: جدی اگه می خواستن بریزن، خودت می ذاشتی؟ آره راست می گی... نه عمرا نمی ذاشتم.

نظرات 5 + ارسال نظر
نازنین چهارشنبه 29 شهریور 1396 ساعت 17:34 http://toqyaan.blogsky.com

منم چندتا پر جدید لازم دارم

...

سالادفصل چهارشنبه 29 شهریور 1396 ساعت 19:10

من که مجبورم چندتا پر جدید دربیارم..هر چند خیلی دردناکه...

پر در آوردن... درد ناکه؟
اتفاقا به نظر من هیجان انگیزه. هیچ وقت به دید دردناک نگاش نکرده بودم.

نارنجی پنج‌شنبه 30 شهریور 1396 ساعت 01:03

میگم تو مو های خودتم سشوار میکشی که رفتی مرغت رو سشوار کشیدی؟

مرغ خیلی فرق داره.
سرما می خوره، منو خون به جیگر می کنه از کل زندگی پیاده می شم.

ولی خودمم اکثرا آره. دم دستم باشه و حسّش رو داشته باشم می گیرم رو موهام. از بچّگی سرمایی بارمون آوردن متاسفانه. یه جور عادت روانی شده. وگرنه که این روزا رسما مویی ندارم واسه سشوار کردن.

شایان شنبه 1 مهر 1396 ساعت 00:03

خخخخخ....بچه بودم یه مرغ داشتم پر نداشت بنده خدا..!
فک کنم ماله تو بود واسش روغن برنزه میزدی میخوابوندیش رو تراس!

خیر، می بردمش دام پزشکی ببینم چشه که پر در نمی آره.
شاید هر روز می شستمش که اگه بیماری ای چیزی داره کمتر پیشرفت کنه.

وای انصافا پوست سفید زیر پرهاشون خیلی چشم نوازه حیفه برنزه شن. :)))

x یکشنبه 2 مهر 1396 ساعت 18:02 http://malakiti.blogfa.com

فقط کامنت شایان تو این پست :)))

خودش که نیست اکثرا هی می گیره ول می کنه.
باید بشینم کامنت تکراری هاشو بخونم بخندم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد