Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

زندگی من

دقت که می کنم در چهار سال اخیر زندگیم این طوری خلاصه می شه:


1)بیش از نه ماه تلاش برای یک موفقیت علمی و خودکشی برای آن

2) شکست در موفقیت علمی مذکور

3)تراوین بازی کردن تا سر حد مرگ برای فراموشی شکست

4)موفقیت در تراوین برای اینکه خدا مثلا ما رو گول بزنه  و به ما بگه تو هم یه سهمی از این دنیا داری!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
عبور دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 20:43

اوووومممم
خب بزارید بهتر توضیح بدم!

یه وقتایی ب نظرت همه چی الکی و بچگانه و چرت و بیخوده و باهیچی ذوق نمیکنی و کلا هیچی حالتو جا نمباره!
اینوقتا با خودت میگی کاش مثل بچه ها با یه بستنی کاکایویی ذوق میکردم! یا یه چیزایی رو خیلی قبول داشتم براشون تلاش میکردم یا چیزای دیگه.

این میشه هم ذوق" نمیکنی"هم غبطه میخوری!!

ندیده می گیرم که ذوق کردن اینجانب را با عدد هفت تشبیه نمودید به ذوق کردن یک بچه با بستنی کاکائویی! رواست؟! :|
ولی در کل بسی پیچیده بود! سعی کردم بفهمم منظورت رو. دیگه نمی دونم تا چه حدی موفق بودم.
هر چند فکر می کنم خودم هم این حالت رو تجربه کردم. مثل زمان هایی که 19.75 نمره ی ریاضی م می شد و با خودم می گفتم ای کاش جای اونی بودم که با 14 خر کیف می شه...!
#راستی من دچار بحران شدم. قراره با یک کامنت مثل کامنت خصوصی برخورد بشه خب؟ می خواستم بگم که فقط اون بالا تو منوی سردر، اگه گزینه ی "تماس با من" رو بزنید عین همون کامنت خصوصی عمل میکنه! :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد