کیلگارا هستم...
نویسنده ی ناخواسته ی این وبلاگ ناخواسته...
_گاهی اوقات حس می کنم زندگی هم منو تو مسیر های ناخواسته ی زیادی گذاشته... طوری که نمی دونم به کدوم راه برم!_
راستی، وبلاگ منه، حرف های منه، و دیدگاه های من. از شیر مرغ می نویسم تا جون آدمیزاد. به هر حال یه وب ناخواسته موضوع خاصّی نخواهد داشت.
Kilgharrah. I would not have summoned you
If there was any other choice...
mnemailnadaram@protonmail.com
ادامه...
نظرسنجی
جهت تست برنامه نظر سنجی؛ فعلا یه سوال دم دستی ولی عمیق: چیزی که شما در عمق وجودتون هستید، برای جامعه تو ذوق زننده س. چی می کنید؟
نه اتفاقا همچین برداشتی نکن احمقانه نیس، حس خوبی به آدم می ده، انگاری دردشو کم می کنه، یه جورایی قسمتش می کنی... به شرطی که رو راست باشی با خودت و کسی که می پرسه همچین سوالی رو، ولی سخته جواب دادن بهش دیگه.
حتّی تو احوال پرسی های روزانه همین دو خط دیالوگ چقد رد و بدل می شه؟
مامان می آد... سلام خوبی؟ مرسی. بابا می آد... سلام خوبی؟ مرسی. بابا بزرگ زنگ می زنه... سلام امیدم! خوبی؟ مرسی. دوستتو می بینی... سلام خوبی؟ مرسی. اس ام اس می دن... سلام خوبی؟ مرسی. حالا از بین این همه چندتاش راسته؟ مرسی گفتن شده یه جور واکنش شرطی. خوبم نباشی می گی مرسی. همینه کلا. اینو یه زمانی نوشتمش که از مرسی گفتن خسته شده بودم. حس می کردم سر تا پام دروغه. دغدغه ی نوشتنش اینجوری بود.
کلا این جمله ی نیچه وارم رو خیلی وقته نوشتم. خیلی عاشقشم. حس می کنم چاه نفت کشف کردم باش. صرفا یه زمان می خواستم زیر دستم بیاد که پستش کنم. با کامنتت دوباره بارید به مغزم، وقتش شده بود ازش پرده برداری کنم.
هوم...
خوب که نیستی اما امیدوارم هر چی زودتر خوب شی...
از شکنجه دادن خودت هم دست بکش دیگه.قطعا دوستت هم راضی نیست که تو اینقدر خودت رو عذاب بدی...
ولی جالبه هممون میدونیم که اخر داستانمون به مرگ ختم میشه اما هر با که کسی رو از دست میدیم اینقدر متاثر میشیم که انگار بار اولیه که باهاش رو ب رو میشیم...
نمیدونم شاید با چیزی که میخوام بگم فکر کنی سنگ دلم یا اینکه چون نکشیدم این رو میگم اما کار چندان جالبی نیست عزا گرفتن...به هر حال یه قسمتی از زندگی مرگه و گریزی ازش نیست...
نمی دونم اعتقاد به اخرت داری یا نه؟اگر داری که بالاخره خودت هم یه روز میمیری و میبینیش..اگر هم نه ک ناچاری قبول کنی یه بخشی از این چرخه ای که توشیم مرگه..یه جورایی عین اخرین حلقه ی یه زنجیره..
من یه زمانی هرکسی که بهم میگفت خدابیامرزتش غم آخرت باشه رو دلم میخواست بگیرم بزنم....یا همین خوبی میگفتم نه خوب نیستم و کسی جوابی نداشت 99 درصد فقط نگاه میکردن...اگه توی دنیای واقعی کسی ازت پرسید خوبی گفتی نه خوب نیستم و سعی کرد ارومت کن یا دلداریت بده واقعا خیلی براش مهمی...از روی تجربه میگم اطراف من شاید یک یا دو نفر بود
سوال خیلی احمقانه ایه...میدونم.فقط امیدوارم هرچه زودتر بتونی خودت رو جم کنی..
نه اتفاقا همچین برداشتی نکن احمقانه نیس،
حس خوبی به آدم می ده،
انگاری دردشو کم می کنه،
یه جورایی قسمتش می کنی...
به شرطی که رو راست باشی با خودت و کسی که می پرسه همچین سوالی رو،
ولی سخته جواب دادن بهش دیگه.
حتّی تو احوال پرسی های روزانه همین دو خط دیالوگ چقد رد و بدل می شه؟
مامان می آد... سلام خوبی؟ مرسی.
بابا می آد... سلام خوبی؟ مرسی.
بابا بزرگ زنگ می زنه... سلام امیدم! خوبی؟ مرسی.
دوستتو می بینی... سلام خوبی؟ مرسی.
اس ام اس می دن... سلام خوبی؟ مرسی.
حالا از بین این همه چندتاش راسته؟
مرسی گفتن شده یه جور واکنش شرطی. خوبم نباشی می گی مرسی.
همینه کلا.
اینو یه زمانی نوشتمش که از مرسی گفتن خسته شده بودم. حس می کردم سر تا پام دروغه.
دغدغه ی نوشتنش اینجوری بود.
کلا این جمله ی نیچه وارم رو خیلی وقته نوشتم. خیلی عاشقشم. حس می کنم چاه نفت کشف کردم باش. صرفا یه زمان می خواستم زیر دستم بیاد که پستش کنم.
با کامنتت دوباره بارید به مغزم، وقتش شده بود ازش پرده برداری کنم.
هوم...
خوب که نیستی اما امیدوارم هر چی زودتر خوب شی...
از شکنجه دادن خودت هم دست بکش دیگه.قطعا دوستت هم راضی نیست که تو اینقدر خودت رو عذاب بدی...
ولی جالبه هممون میدونیم که اخر داستانمون به مرگ ختم میشه اما هر با که کسی رو از دست میدیم اینقدر متاثر میشیم که انگار بار اولیه که باهاش رو ب رو میشیم...
نمیدونم شاید با چیزی که میخوام بگم فکر کنی سنگ دلم یا اینکه چون نکشیدم این رو میگم اما کار چندان جالبی نیست عزا گرفتن...به هر حال یه قسمتی از زندگی مرگه و گریزی ازش نیست...
نمی دونم اعتقاد به اخرت داری یا نه؟اگر داری که بالاخره خودت هم یه روز میمیری و میبینیش..اگر هم نه ک ناچاری قبول کنی یه بخشی از این چرخه ای که توشیم مرگه..یه جورایی عین اخرین حلقه ی یه زنجیره..
من یه زمانی هرکسی که بهم میگفت خدابیامرزتش غم آخرت باشه رو دلم میخواست بگیرم بزنم....یا همین خوبی میگفتم نه خوب نیستم و کسی جوابی نداشت 99 درصد فقط نگاه میکردن...اگه توی دنیای واقعی کسی ازت پرسید خوبی گفتی نه خوب نیستم و سعی کرد ارومت کن یا دلداریت بده واقعا خیلی براش مهمی...از روی تجربه میگم اطراف من شاید یک یا دو نفر بود
من اکثر وقت ها جواب حالت چطوره رو میگم : عالیم ..
ولی وقتی خودم از یه نفر میپرسم حالت چطوره ؟
ومیگه مرسی یا ممنون، یاخوبم ، یا هی میگذره ،
کلن هرچی هم بگه دوباره ازش میپرسم ،
مطمین باشم خوبی ؟
چون کلن اگه حالش واسم مهم نبود خو نمی پرسیدم
یه بعضیا فقط می خوان یه احوال پرسی کرده باشن
برا همین مرسی تو رو قبول می کنن و تموم