Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

فوری


!گربه ی پیشگوی جام جهانی قبل از اتمام بازی ها، مُرد!

گزیده ی خبر ها

نستور پیتانا گفت: "به ندرت می توان اتفاقی در زندگی من را با قضاوت در فینال جام جهانی مقاسیه کرد. شاید از نظر هیجان و احساس بتوان این اتفاق را با لحظه ای که به من گفتند پدر خواهی شد قابل قیاس باشد و از نظر مسئولیت نیز می توان آنها را با هم مقایسه کرد."

_-_-__-_-_-__-_-__-_-_-__-

ویدیو ی پدر مادر خواهر کوین دی بروینه که ازش حرف زدم: اینجا

_-_-__-__-__-_-__-__-

این همون بیرون کشیدن گل از دروازه س که گفتم، محشر بود محشررر: بهترین موقعیت انگلیس در اواسط نیمه دوم و روی موقعیت تقریبا تک به تک اریک دایر حاصل شد و گرچه ضربه چیپ او از تیبو کورتوا هم گذشت، اما توبی آلدروایرلد با یک تکل فوق العاده توپ را از روی خط برگرداند تا سه شیرها از رسیدن به گل محروم شوند.

تصویر لحظه ی مذکور:

_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-__-

ثبت یادگاری عکس تیم محبوبم (و طبیعتا می دونید حضور شخص شخیص کی دیگه، همه با هم بگید.... مو قشنننننگ!):


که خیلی بد بود، امروز اصلا بازی نکرد!

_-_-_-_-___-__-_-_-_-_-_-_-_-_-_-___-

هازارد که پیش از این بارها از علاقه اش برای رفتن به رئال مادرید گفته،  پس از این دیدار، در گفتگو با خبرنگاران، در پاسخ به سوالی در مورد آینده اش، گفت:" بعد از شش سال فوق العاده در چلسی، شاید زمان تجربه یک اتفاق جدید باشد. مطمئنا، بعد از جام جهانی، می توانم تصمیم بگیرم که بمانم یا بروم اما چلسی است که تصمیم نهایی را می گیرد. شما می دانید مقصد مورد علاقه من کجاست."

که الهی من برم لای چرخ گوشت اگه هازارد بره رئال!

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

جهت ثبت اطلاعات: 

رده بندی جام جهانی 2018 روسیه
شنبه: 97/04/23 ؛ ساعت 18:30
استادیوم: سن پترزبورگ / تماشاگر: 64406 نفر
داور: علیرضا فغانی(ایران)؛ کمک‌ها: رضا سخندان، محمدرضا منصوری و مالانگ دیدیو(سنگال)/ کمک داور ویدئویی: مارک گایگر(آمریکا)/ کمک داور ذخیره: جبرئیل کامارا.


شیاطین سرخ که نمایش فوق‌العاده‌ای در دو بازی مرحله حذفی برابر ژاپن و برزیل داشتند، با عملکرد دور از انتظار در دیدار نیمه نهایی مقابل فرانسه شکست خوردند تا امروز در دیدار رده بندی به مصاف انگلیس بروند؛ تیم بلژیک با گل‌هایی که توماس مونیه(4) و ادن هازارد(82) به ثمر رساندند، موفق شد شاگردان ساوت‌گیت را برای دومین بار در جام جهانی مغلوب کند و برای نخستین بار در تاریخ به مدال برسد و روی سکوی سومی برود.

_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-__-_-_-_-_-_-_

پیش از این 18 بازی رده بندی برگزار شده بود و تنها 3 بازی با یک گل به پایان رسید. همچنین دیدار سوم چهارمی هیچ وقت به ضربات پنالتی کشیده نشده است.
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
و اینکه کلا داشتم فکر می کردم داور بشیم، نمی خواد فوتبالیست بشیم. اینجوری با همه ی فوتبالیست های جهان هم معاشرت می کنیم و تازه باید بهمون احترام هم بذارن. و کسی هم باهامون رقابت نمی کنه فوقش اینه که فقط می آن صفحه ی مجازی مون رو به آتیش می کشن که زیاد مهم نیست.
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
تیم ملی ایران به همراه شاگردان ساوت گیت تنها تیم هایی بودند که در بازی های جام جهانی میانگین زیر یک شوت زده را در هر بازی داشتند. که بازم افتخار کنید به ایران و تیم پلنگ نشانمون.
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-__-_-_-_
 انزو زیدان، هافبک 23 ساله فرانسوی و پسر زین‌الدین زیدان به تیم رای ماخادائوندا اسپانیا پیوست. این باشگاه مادریدی در دسته سوم این کشور بازی می‌کند
دیگر پسر زیدان هم در باشگاه رئال مادرید حضور دارد و به عنوان دروازه‌بان سوم در جمع کهکشانی‌ها ایفای نقش می‌کند.
_-_-__-_-_-__-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_

حذف مدافع عنوان قهرمانی

آلمان که در اخرین دیدار خود در مرحله گروهی جام جهانی به یک پیروزی مقابل کره جنوبی نیاز داشت، در دقایق پایانی بازی، در حالی که بازی با تساوی بدون گل پیش می‌رفت، توسط کیم یونگ گوان دروازه خود را باز شده دید. داور در ابتدا این گل را به علت آفساید رد کرد ولی کمک داور ویدیویی به داور اعلام کرد که آفساید اعلام شده اشتباه بوده است و تونی کروس آخرین ضربه را به توپ وارد کرده است. داور نیز با بررسی نهایی، اعلام کرد که گل کره سالم بوده و آلمان در وقت های تلف شده از حریف عقب افتاد. ژرمن ها فشار را بیشتر کردند ولی این فشار نه تنها فایده ای نداشت، بلکه باعث شد آنها گل دوم را نیز از کره دریافت کرده و با سه امتیاز از جام جهانی حذف شوند.

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_


هدف بعضی بازیکنها از این کار ممکن است جلوگیری از خشک شدن دهان‌شان باشد ولی برخی دیگر به نظر می‌رسد این کار را عامدانه‌تر و جدی‌تر انجام می‌دهند. فوتبالیست‌ها معمولاً علاقه‌ای به صحبت کردن درباره‌ی رازهای آمادگی جسمانی‌شان ندارند و در نتیجه کسی از محتوای بطری‌های آنها خبر ندارد. ولی برخی دانشمندان علوم تغذیه و علوم ورزشی می‌گویند این احتمال وجود دارد که آنها از تکنیکی به نام کرب رینزینگ یا آبکشی با کربوهیدرات استفاده کنند. 

 

 

بیش از یک دهه است که تحقیقات انجام شده درباره‌ی ورزش‌های استقامتی‌ای مثل دوچرخه‌سواری یا دوی استقامت نشان داده که ورزشکاران اگر دهان خود را با محلولی اشباع‌شده از کربوهیدارت شستشو دهند، بدون اینکه مایع را بنوشند، این حرکت می‌تواند انرژی ناگهانی‌ای در بدن‌شان بوجود بیاورد. 


 


_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_


راکیتیچ: قهرمان شویم، روی پیشانی ام تتو می‌زنم

ایوان راکیتیچ، ستاره تیم ملی کرواسی به شوخی بیان کرد که اگر تیمش قهرمان شود، یک تتو روی پیشانی اش خواهد زد.

بیایین بهش مدل تتو پیشنهاد بدیم.

_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-__-_-_-_-__-_-_

دلتون بسوزه

من از گوگل انگلیسی (.com)

آمریکایی (.co.uk)

فارسی (.com/ fa)

فرانسوی (.fr)

آلمانی (.de)

و هلندی (.nl)

تا حالا ورودی داشتم.

در این حد مشهووووورم ینی.

البته اگه مربوط به فیلتر شکن ها نباشه!

مادر، پدر و خواهر کوین دی بروینه

بچه ها اینو بگم، فکر کنم به مناسبت تولد حضرت معصومه صدا و سیما آزاد شد و مادر و خواهر کوین دی بروینه رو بدون حجاب از تو تلویزیون تو ورزشگاه سنت پترزبورگ نشون دادن و حتی باهاشون مصاحبه هم کرد میثاقی.

عادی بود این؟ آخه من الآن بعد از مدت هاست که گرویدم به تلویزیون و نمی دونم در چه حدش عادیه!

همیشه نشون می دن؟ یا الآن قدمی به سمت جلو برداشته شد و هورا شیم؟


و چقد خوشم اومد از خانواده شون. از بیرون که قشنگ بودن، حامی و یک دست... مقایسه می کنم: من هی هرترم با بدبختی شاگرد اول می شدم، هیشکی نمی اومد حتی کارنامه ی شاگرد اولی م رو بگیره از اون معاون روانی! کل پدر مادر دوستام معدلمو می فهمیدن ولی خودم هنوز نمی دونستم. شاگرد اول شدن هم اتفاقا اتفاقا در حد سوم شدن تیم بلژیک تو جام جهانی سخت بود تو مدرسه ی ما! حتی شاید سخت تر. 

خلاصه آره، کماکان حسودی حسودی. :<

خوبیش اینه که

خیلی خواننده نداریم،

و بقیه تون هم اون قدر تو خط فوتبال نیستین که سوتی های گاه و بیگاهی که درباره ی اخبار می دم رو ازم بگیرین و می رم ویرایش می زنم تا صداش در نیاد! :))) شایدم می فهمین و حوصله ندارین این همه اشتباه رو تصحیح کنین.

من که به شدت راضیم از این وضع.

فرض کن الآن هر جای دیگه بود چقد باید استرس اضافه متحمل می شدم واسه شیک و پیک و بی نقص و بی غلط و موقر بودنم.

البته قصدی نیستا، اتفاقیه. چرت و پرت که تولید محتوا نمی کنم!

مثلا می خوام بنویسم امباپه به جاش می نویسم دمبله! مشکل ورنیکه س احتمالا!



سوم جهان مشخص شد

مدال بر گردن مو قشنگ مشاهده شد. 

چه اهمیتی دارد برنزی باشد اصلا.

مو قشنگ مو قشنگ می ماند...

و تیم ملی بلژیک برای اولین بار با نتیجه ی دو هیچ مقابل انگلستان، به مقام سومی جهان دست یافت.

پایان قصّه ی تیمی که هوادارش بودم...

بوسیدن دست

یکی از هواداران بلژیک که در حال مصاحبه با میثاقی بود، از خوشحالی برد تیمش، دست میثاقی را بوسید!

و برای اولین بار حس کردم بوسیدن دست می تواند حرکت چندش آور و قدرت نمایانه ای نباشد.


و یک تصویر ارسال شد، از جوخه ی عکاسان جام جهانی که بسی جالب بود. مثل یک گردان جنگی  با امنیت جا به جا می شدند تا به محل مورد نظرشان برای عکاسی برسند.

وقتی قدر نمی دانند

فغانی گفته است اگر بخواهید به این مسخره بازی هایتان ادامه بدهید، اصلا نیازی به محروم کردنم نیست، خودم دست زن و بچه ام را گرفته و از ایران می روم.

به این تکنیک می گویند زیرش زدن. و البته باید فغانی باشی که تره ها برایت خورد کردنی باشند. 

هشدار

هم اکنون زیبا ترین توپ گل بیرون کشیدن از دروازه در جام جهانی ۲۰۱۸ مشاهده شد و با توجه به این شاهکار، تیم ملی بلژیک هم چنان در رده ی سومی برنزی قرار دارد.


نکته ی حائز اهمیت دیگر آن است که رنگ توپ از اوّل بازی های حذفی از سیاه به قرمز تغییر کرده و هم چنان قرمز باقی مانده است.

در جام جهانی، جایزه ی تیم چهارم تورنمنت۳۴ میلیون دلار و جایزه ی تیم سوم ۳۸ میلیون دلار می باشد فلذا بازیکنان با چنگ و دندان هم اکنون برای همان چهار میلیون دلار با هم می جنگند.


گزارش گر گفت این اتفاق نادری ست که دو تیم در جام جهانی دو بار به هم بخورند و آخرین بار در سال ۱۹۴۵ یا چنین عددی بین آلمان و صربستان اتفاق افتاده است.


.:. کمپانی بلژیکی ها. ایهام دارد.

رده بندی - جام جهانی ۲۰۱۸ - بلژیک انگلیس

تا به اینجای کار،

مروان فلینی در ترکیب تیم مالی بلژیک قرار ندارد (مو قشنگ کذایی) ولی در وقت میان دو نیمه در حال گرم کردن مشاهده شد، 

و بلژیک با یک گل مونیِر از انگلستان پیش افتاده است.

بازی بلژیک انگلستان، از شبکه ی سه ی سیما، با گزارش گری جواد خیابانی در حال پخش می باشد که گزارش گری اش قطع و وصلی دارد و هر وقت دلش بخواهد بیدار می شود و اندکی گزارش گری می کند در غیر این صورت مسئولیت گزارش گری را تخیل تماشاچیان محترم عهده دار خواهد بود.

دستگاه پخش پارازیت گرفته است و ما به اجبار از دستگاه دیگری بازی را به تماشا نشسته ایم و نمی توان مثل همیشه لش نمود و خب آدم دل چرکین می شود که گویا در زندگی هیچ فاکین چیز کوچکی را نمی توان سر جایش نگه داشت و عین آدمیزاد لذّت برد...

رنگ دوم پیراهن تیم ملی بلژیک زرد انبه ای می باشد،

و شاهد تقابل زرد انبه ای ها با قرمزی ها هستیم که البته قرمز ملایمی است.

بازی را علی رضا فغانی با لباس سرمه ای سوت می زند که در دقایق آخر نیمه ی اول فرصت ارسال کرنر را به انگلسی ها نداد.

فرم لباس دروازه بان بلژیک، کورتوآ، بی شباهت به لباس علی رضا بیرانوند در بازی با پرتغال نیست.

هم اکنون داور اولین کارت زرد را نشان داد. 

نگارنده ده دقیقه از بازی را خوابش برد و مثل لوکاکوی له له زننده، تلاش کرد اما باز هم در هدف گذاری هایش ناکام ماند.

لوکاکو هم اکنون از بازی بیرون کشیده شد، و با چهار گل در مقابل شش گل هری کین، از کسب کفش طلای جام جهانی باز ماند و اکنون با احتمال نود و نه درصد می توان گفت که هری کین این افتخار را از آن خود کرده است و با یک جفت کفش طلایی به خانه باز خواهد گشت.



.:. آزارِ هازارد. 

.:. این بازیکن شانس توپ طلای جام جهانی را دارد.

Hell Yeaaaaaaah Finaaaaaaaaaal (+third place play-off)



و نمای دلربایانه تر:


آخ که دلم آتیش می گیره وقتی بهش فکر می کنم این آخرین باریه که همچین پستی می ذارم.

مهم نیست،

hell yeeeeeah

helll yeaaaaaaaaaaaaaaah

final

finaaaaal

finaaaaaaaaaaal

go go go!


دوره ی فینال ها

یه کار خیلی قشنگی که کردن، 

کل فینال های تاریخ جام جهانی رو کلیپ کردن نشون دادن امروز!

و من هنوز با وجود اینکه نیم ساعتی هست تموم شده،

این جوریم که دستمو زدم زیر سرم،

زیر باد کولر

با خودم فکر می کنم و

هی به خودم می گم...

عح بوفون جوون دو هزار و شیش رو دیدی؟

کاسیاس دو هزار و ده رو دیدی؟

و جون خودم که قلبم سوراخ می شه. 

اصلا طاقت درک این گذر ایام رو ندارم. نمی خوام. کشنده ست. 


اصلا اون جام دو هزار و ده رو هر بار که هر چیزی ازش می شنوم قلبم سوراخ می شه!

جدی می گم

جدی می گم

قدر شاخک سوسک حمام 

باورم نمی شه هشت سال گذشته!

اصلا.

چون تغییری تو خودم نمی بینم متاسفانه که حس گذر بهم بده.

انگار فقط یه جمع و تفریق ساده س.

من هنوز احساس می کنم همه چیم پشت چهارده سالگی هام جا مونده. 

همون مغز، همون احساسات، همون افکار،

ولی با محیطی که زمان ازم دزدیده تش!

حس می کنم به همون موقع تعلق دارم و نباید میومدیم جلو تر.

حس می کنم به زور آوردنم تو امروز. بیست و اندم تیر ماه نود و شیش. 

حس می کنم شوخیه. 

بهم گفتن بزرگ می شی یادت می ره،

این قدر درگیر این یادم نرفتنه بودم...

که بزرگ نشدم. 

حالا هی با خودم می گم ای کاش یادم بره. ای کاش فقط بزرگ شم یادم بره!

کسی نیست به جای من بزرگ بشه یادش بره؟

این خاطره ها یکم زیادی اذیتم می کنن.

هزار کیلو وزنه به مغزم آویزونه.

روسیه

هم زمان هم به میثاقی حسودی می کنم (فرض کن به بهانه ی پوشش اخبار تیم ملی، احتمالا با بودجه ی صدا و سیما، رفت جام جهانی و تا همین الآن یک ماههههههه که مونده تو روسیه)،

و هم می دونم بیچاره داره چه جونی می کنه تا پس زمینه ی فیلماش واسه صدا و سیما اکی باشه. یعنی در این حد، این زجره  واسه یه خبرنگار حاده ... که من نمی دونم ارزشش رو داشت پاشه بره یا نه! اون سری هم داشت می گفت فیلم بردار ما آسمون رو خیلی دوست داره فیلم بگیره،  یه لحظه نگرفتم مفهومشو ولی الآن یادش افتادم و درکش کردم. خیلی سخته اونجا بگردی یه جمع مرد خالص غیر منشوری پیدا کنی و ازشون گزارش بگیری چون صدا و سیما اسپانسر سفرته و باید سانسوری باشه!

واسه همین می ذاره نصف شبا فیلم می فرسته و خودشو راحت می کنه عموما. :))) و یعنی می ره یَک جاهای خلوتی فیلم می گیره که رسما خود خلوت هم تو خلوتی هاش اونجا ها رو پیدا نمی کنه!

دنبال مکان خلوتید بدین میثاقی براتون اکی می کنه. خوراکشه.


اینش باحاله که حس می کنم احمدی هم بهش حسودی می کنه. :))) با یه لحن منزجری همیشه انتهای تماس ها بر می گرده به میثاقی می گه:"محمّد حسین جان زوووود برگرد که کلییی دلتنگتیم!" و حس می کنم میثاقی تو دلش اینجوریه که :" ولی من دل تنگت نیستم نکبت حسوووود! چش نداری ببینی صدا و سیما منو فرستاده نه تو رو و مجبوری هی روبیکا روبیکا کنی جلو ملّت!"


.:. ایزوفاگوس اومده بهم می گه کیلگ بیا یه خبر جدید، خب پس شمام بیایید یه خبر جدید:  فغانی رفته با یه داور برزیلی خانوم دست داده عکسش لو رفته الآن فدراسیون خودمون می خواد  دیگه حق داوری بهش نده. خدایا خدایا فدراسیون کوفتی مون می خواد داور منتخب فیفا رو محروم کنه! افتخار کنید! این نشان مخصوص حاکم بزرگه! میتی کوووومااااان.


.:. یکی دیگه هم اینکه نمی دونم شما در جریانش بودید خیلی وقت بود می گفتن این جام آخرین جام ۳۲ تیمه س.

و از جام جهانی بعدی ۴۸ تیم خواهیم داشت که من داشتم فکر می کردم چه بی مزه می شه اونجوری و کی می آره اون همه وقت رو واسه دیدن بازی ها! 

حسی که داشتم بهش مثل حسی بود که موقع روند قارچی شکل رشد مدرسه های سمپاد داشتم. ولی امروز خبرش تکذیب شد و قرار شد جام جهانی ۲۰۲۲ تو قطر با ۳۲ تیم برگزار بشه و خوب شد!

حتّی فکر کردن بهش که من تا اون موقع مجبورم درگیر این رشته ی کوفتی باشم فرسوده م می کنه! راستش به طرز جدی ای داشتم فکر می کردم بشینم پول جمع کنم واسه چهار سال دیگه. مامان بابامون که شیک میپیچونن قول هاشون رو، و ما هم دیگه گنده بکی شدیم واسه خودمون و گویا نمی شه ازشون انتظار داشته باشیم (هرچند من اصلا موافق این طرز تفکر نیستم ولی خب مجبورم می کنن بپذیرم). ضمنا معلوم نیست دیگه کی نزدیک ماها باشه جام جهانی! البته اینم هست که من دیگه همه ی بازیکن های مورد علاقه م به تاریخ پیوستن و شاید این جام یه جورایی آخرین شانسم بود که تمام.

تو اخبار  یه زوجی بودن ۷ تا جام جهانی رو رفته بودن از نزدیک دیده بودن! باهاشون که مصاحبه می کرد، می گفتن ما خیلی شب ها غذا نداشتیم بخوریم و فقط فکر پس انداز جام جهانی مون بودیم و همین زنده نگه مون می داشت!! :-" 


به خاطره هامون بسپاریم؟

داره یه کیلیپ نشون می ده از اینکه رونالدو رفت یوونتوس و رسما تقابل مسی و رونالدو رو تا ابد به خاطره هاتون بسپارید!

بعد وسطش نمی فهمم چرا کاسیاس رو نشون می ده....

وجدانا الآن گریه می کنم. خیلی کهییییر می زنم ازین فاز تموم شد، تموم شد ها راه می ندازن!


+ به زیدان می گین زیزو؟ جدی؟ جالب شد. چون من یه زیزوی مجازی می شناختم که اصلا نمی دونست فوتبال یعنی چی و ایکاش الآن بهش دسترسی داشتم و می پرسیدم چرا زیزو؟


حالا کلا الآن خداحافظی کردن چه مدلیش بیشتر حال می ده؟ 

اینجوری که مثل اینیستا بدونی داری می ری و برات جشن بگیرن و کلی خاطره ازت ثبت کنن ، کلی عکس بگیرن، کلی هوادار ها حواسشون بهت باشه تو بازی آخر، از ترس اینکه داری تموم می شی...

یا مثل رونالدو یهو بکَنی بری. به هیشکی نگفته باشی، آخرین بازیت رو فقط خودت بدونی آخرین بازیته، کسی برات جشن نگیره، کسی به فکر شماردن آخرین هات نباشه و سوژه ی عکس نباشی، چون نمی دونن داری تموم می شی...


راستش خودم که فکر می کنم، روش رونالدو دردش کمتره. با وجودی که به عنوان یه هوادار برعکس فکر می کنم و باید به روش اینیستایی از بازیکن ها خداحافظی بشه چون لیقتشونه!


منتها اگه دست خودم باشه همه ی رفتن هامو همه ی کنده شدن هامو همین جوری می کنم. مثه رونالدو. فکر می کنی واقعا احساسی نداره؟ داره قطعا! از بیرون که دردش کمتره. از درون.... حس می کنم خیلی حس محشریه که صرفا خودت بدونی بازی آخرته و بقیه ندونن. اون غمی که تو خودت می ریزی یه درجه ای داره که به نظرم قشنگش می کنه داستان رو از دید یه راوی سوم شخص!

اگه خودتم ندونی که بازیه آخرته که بهترین حالته اصلا، مینیمم درد.




Robot eyes


"But I will say this: When the scientists of the future show up at my house with robot eyes and they tell me to try them on, I will tell the scientists to screw off, because I do not want to see a world without him. I don't wanna see the world without Augustus Waters...



کلا خراب بودن دیروز بلاگ اسکای خیلی گند زد! همه ی پستام فرت شد.


دی روز یاد این تیکه از این کتاب TFIOS افتادم. (کتاب The Fault in Our Stars)

 که خب آره جدا کتاب خوبی بود و یادمه از روزی که خوندمش قرار بود ازش بنویسم اینجا ولی نشد دیگه حسش نیومد و به درک واصل شد. کلا من اینجوری ام یا حسش نمی آد یا وقتی حسش می آد که دیره! از صد درصد چیزایی که به نظرم ارزش ثبت شدن توسط شخص شخیص بنده رو داشته، به جرئت می گم هشتاد و پنج درصد حسش نیومده عموما! چه محتوایی تباه شده واقعا. 

این کتاب جزو اولین تلاش هام بود برای کتاب زبان انگلیسی خوندن. و چون دیروز به خاطر همین چند خط دوباره رفتم سراغش، می تونم اینجا با اطمینان بنویسم که فصل بیست، صفحه ی ۲۵۸ پاراگراف انتهای صفحه و مطمئن باشم اگه یه خارجکی هم اینا رو بخونه پیداش می کنه. چون کتابم تطابق داره باهاش و مجبور نیستم هی متن انگلیسی رو (و نه ترجمه) از تو سایت های مختلف همیشه فیلتر سرچ بزنم.


یه فیلمم داره که بعله خوب ساختنش و می تونم پیشنهاد کنم که اکیه ببینید و احتمالا خوشتون بیاد. کم هم معروف نیست و شاید اصلا کل دنیا دیده باشن. نمی دونم. عید سال کنکور من اوج ترکوندنش بود و منم تو همون حال و هوا نصفه دیدمش و بعدم نرفتم سراغش. 



فلذا الان تو دو ثانیه می خوام کل حسی که به این کتاب رو داشتم به فنا بدم، چون به این نتیجه رسیدم اون زمانه نمی آد که سر فرصت با کیبورد و پست لینک دار و عکس دار و فلان!

خلاصه ش اینه که یه مشت بچه ی سرطانی اند و کلا عشقیه داستانش. 

ولی این تیکه که گذاشتم و باهاش کار داشتم، مربوط به زمانی ه که اگوستوس شخصیت سرطانی رو به مرگ، از دوستاش می خواد یه مراسم خاک سپاری زودهنگام براش بگیرن... چون می خواد متن سخن رانی دوستاش در مراسم خاک سپاری خودش رو بشنوه و حالا که هنوز زنده س، جلو جلو ببینه دوستاش چی می خوان بگن درباره ش.


و این تیکه دقیقا متن سخن رانی دوستشه، آیزاک، که سرطان چشم داره و کور شده، 


و همین جمله شه که قلب آدمو سوراخ می کنه تقریبا. 

آیزاک می آد می گه اگه یه روز حتّی چشمای روباتی هم واسه بیماری من اختراع بشن و مخترعینش بیان دم خونه م و بهم بگن امتحانش کن، من بهشون می گم گه اضافه نخورن و برن پی کارشون، چون نمی خوام دنیا رو بدون آگوستوس ببینم و ترجیح می دم تا آخر عمرم کور بمونم به جای دیدن دنیایی که توش آگوستوس واترز نداره.


همین دیگه، دیروز می خواستم بذارمش اینجا. امشب می ذارم. چه فرقی کرد!

قشنگه. ببینید و بخونید اگه شد و فلان. 

فلسفانه فوتبالی

یه نکته ی جالب فلسفی به ذهنم اومد،

یادتون هست؟

اون شبی که آخرین بازی مرحله ی گروهی داشت برگزار می شد،

همون شبی که بلژیک و انگلیس به هم خورده بودن،

یه بازی تشریفاتی به وجود اومده بود، 

چون این دو تیم هر دو تا دو برد گرفته بودن و صعودشون حتمی بود،

و اون بازی باقی مونده فقط رقابت بین اول و دوم شدن گروه بود و اینکه کی بره کجای جدول حذفی!

اون شب تیم انگلیس مهره کلیدی هاش رو گذاشت بیرون، به جاش به تعداد زیادی از نیمکت نشین هاش بازی داد،

با یه ترکیب کاملا متفاوت رفت تو زمین،

که اصلا داد می زد  انگلیس واسه باخت اومده...

یعنی تو حتی از فوتبال هم دل خوشی نداشته باشی و فقط بشینی اسم بازیکن های ترکیب انگلیس تو اون شب (اینجا) رو با اسم بازیکن های ترکیب انگلیس تو همین نیمه نهایی دیشب که بازی حساسی محسوب می شد (اینجا) مقایسه کنی دستت می آد که چقد تفاوت!!

همه ی کارشناس ها هم درجا تایید کردن انگلیس طبق معمول با سیاست می ره جلو، حتی تو ورزش... من که بهش می گم کثیف کاری (واسه همینم حال کردم از باخت انگلیس تو نیمه نهایی)!

انگلیس با ترکیب ضعیفش اومده بود تو زمین تا ببازه. چون تیم بازنده ی اون بازی می خورد به کلمبیا و بعدش هم به حریف هایی که در مقایسه با سمت دیگه ی جدول به شدت ماست بودن،

انگلیس اومده بود زرنگی کنه! 


از اون ور، همون زمان با‌ سرمربی یا کاپیتان (یادم نیست) بلژیک مصاحبه کردن و گفتن بهش که گویا انگلیسی ها واسه باخت اومدن شما چه طور،

و طرف گفتش که ما برای برد اومدیم، 

و برامون مهم نیست کجای جدول بیفتیم تو مرحله ی حذفی،

چون اومدیم همه رو از دم ببریم و قهرمان جام بشیم!!


دقیقا طرز مصاحبه ش القا می کرد که تو اگه به خودت اطمینان داشته باشی واست ذره ای مهم نیست کجای جدول بیفتی چون دلت از خودت قرصه،


آقا خلاصه اون شب اومد و رفت،

بازی برگزار شد،

بازیگر ها نقششون رو بازی کردند.

و تهش بلژیک انگلیس رو برد،

و رفت طرف سخت جدول حذفی.


بلژیک رفت طرف شاخا! طرف برزیل! آرژانتین! پرتغال! فرانسه! مکزیک و کرواسی حتی!

و انگلیس رفت سمت آسونا. انگلیس خورد به کلمبیا و سوئد و سوئیس و دانمارک و روسیه و حالا یه اسپانیا! که شاید اگه تعداد جام های کل تاریخ همه ی این کشورا رو بذاری رو هم، حتّی به اندازه ی همون تک تیم برزیل هم نشه!


و الآن بر اثر گذر ایام و دست روزگار... باز هم هر دو تا تیم به هم رسیدن.

باز تو یه نقطه مدار هاشون می چرخه،

هر دو تا جام رو از دست دادن و برای سوم شدن قراره با هم بجنگند دو روز دیگه.

این دو تیم دو تا استراتژی کاملا متفاوت رو پیش گرفتن،

ولی الآن دوباره هر دو تا یه جان. 

همون جایی که یه بار از هم جدا شدن و می خواستن تفاوت رو رقم بزنن.


انگار که یه نیرویی هس...

یه نیرویی هس که می خواست بزنه تو سر هر دو تاشون! 

بگه که دیدی فرقی نکرد ماشین حساب دست گرفتن هاتون؟ حالا دیدین کی رئیسه؟ دیدین چی مهم بود؟ هیچی! هیچ کوفتی مهم نبود! از اولش هر دوتاتون بازنده بودید.


یه تیم باباش در اومده تا رسیده اینجا،

اون یکی ولی شاید صرفا اگه تو طول بازی بستنی لیس می زدن باز هم همین نتیجه رو می گرفتن!

بحث اینه که...

انگار به هر دو تاشون فرصت دوباره دادن واسه انتخاب کردن کدوم مسیر تو این دوراهی.

و این حلقه تا بی نهایت تکرار می شه...


یه بحث دیگه اینه که الآن طرز چشم تو چشم شدن بازیکن ها فرق می کنه... که بلژیکی ها وقتی با انگلیسی ها تو طول بازی چش تو چش می شن، بگن که هی اینجا رو نیگا! ما رفتیم طرف سخت ولی باز هم رسیدیم به جایی که شما انگلیسی ها با سیاست و کثیف بازی رسیدید. اینکه بلژیکی ها می تونن بزنن تو سر انگلیسی ها که ما حریفامون قدر بودن و این شد که الان اینجائیم تو رده بندی، شما چی ولی؟ با این همه برنامه چیدن و به تیم های آسون خوردن، بازم باختید؟ عرضه ی شکست دادن آسون ترین تیم ها رو هم نداشتید؟

یه جوریه...  انگار که سقف پیشرفت یه حد تعیین شده بود و همه چیز از اولش مسخره بازی بود!

والا خودمم نمی دونم بحث چیه اصن...

سخته بیانش...

ولی فکر کردن به اینا...

یه جوری م می کنه.

حس خوبی القا نمی کنه بهم...!


انگار که  صدای تیک تیک ساعت دیسموند تینی تو گوشم باشه،

و پاهای گوشتالوی چاقش بزنه تو ذوقم.

انگار که کتاب آخر فصلای آخره،

"پسران سرنوشت"

و دارِن و استیو صرف نظر از کارهایی که کردن،

دوباره تو یه نقطه قرار گرفته باشن.


اون فصل کذایی رو من پونزده سالم بود وقتی خوندم و دم امتحان حرفه فنی چیزی هم بود! تا یک هفته اصلا نمی تونستم تکون بخورم اینقدر که سیم پیچی های مغزی م به هم ریخته بود از حجم چیزایی که درک کرده بودم و فقط دوست داشتم بی حرکت بشینم فکر کنم. این قدر فکر کنم که تموم شم. 

حتی اینم یادمه که حرفه فن سوالش درباره ی هفت ویژگی آب آشامیدنی بود و من فقط شیش تا بلد بودم و دقیقا یادمه به چه روشی و از کی تقلب گرفتم تا کارنامه م گند نخوره. وضعی بود. 


این همه سال گذشته. 

ولی حسّه عوض نشده. 

حسی که بعد خوندن اون کتاب اومد سراغم عوض نشده.

هنوز حس می کنم...

دارن شان هدفش خیلی بالاتر از نوشتن یه کتاب فانتزی بود و با زبون بی زبونی چیزایی رو گفت که اکثر مردم نه دل فکر کردن بهش رو دارن نه دل حرف زدن ازشو... و وانمود می کنن نیست. ولی هست. بوده. و خواهد بود،


شاید هیچ وقت نباید می خوندمش که دچار این افکار نشم. حس حیوون آزمایشگاهی ای رو دارم که بهش ویروس تزریق کردن ببینن تا کی دووم می آره!

سه تا کارشناس، مناسب برای زیرش زدن

یک ساعت اولشو نبودم ولی الآن حدودا چهل و پنج دقیقه س دارن درباره ی "تیم ملی ایران" حرف می زنن!

کانالشون با چی عوض می شه اینا؟

خسته م کردن!

بکن ازن اون ایران! تو گروهی لو لو اومد بردش ایرانو! هنوز ازون دارن حرف می زنن و نقد می کنن و افتخار های مفتکی!

باید بیام مثل گونی سه تا لقد بزنم زیر این کارشناس هاتون تا بفهمین ایران حذذف شده و باید از بقیه حرف بزنید؟


# آخیش موقع نوشتن همین، فغانی اومد اسکایپ. بازی رده بندی بلژیک انگلیس رو بهش دادن سوت بزنه. خب از نظر تیمی که بگیریم بازی خفنه س اگه باز ترسو بازی در نیارن تیما، ولی اگه فینال بود هیجان انگیز تر می شد...