Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

هفتمین فیفا بالندور

دیدید مسی هفتمین توپ طلای خودش رو برد؟

هفتمی. عدد هفت. خوب این لحظات رو به خاطر داشته باشید، چون اخریشه!

کاش منم توی یه کوفتی _هر کوفتی که کائنات خودش پیشنهاد می ده_ به خوبی مسی تو فوتبال بودم.

و اینکه ایزوفاگوس دهنم رو صاف کرده اینقدر لوا لوا می کنه! نمی فهمم این همه ترحم برای بازیکنی که به هر حال با مسی هم عصره واسه چیه. تو خفنی ولی ایا سیریسلی تکنیک رقیبت رو دیدی؟ 

 لوا مثل منه. همیشه تا یک قدمی اش می ره و نا کام می مونه. منم بعد این همه شکست پس و پیش دیگه عادت کردم و در زندگی فلاکت بار خودم بی حس شدم و درد خاصی بعد ناکامی ها حس نمی کنم. اونم باید عادت کنه. دیگه به اندازه ی مسی خوب نیستی دیگه. تو هم یه نقره داغی. ما همو می فهمیم لوا. شلش کن و بپر بغلم.

لوله ی گوارشی جامینم آرزوست

من خعلی اعصابم خورد شد ک این جوجه، پنجمین توپ طلا رو برد.

می خواستم یه پست بذارم مسخره ش کنم و خاطر نشان کنم ک یه تار موی مسی به صد تا ازین. اکی؟

چیزه حالا دیگه فوتوشاپ حال ندارم باز کنم الآن. حالم داشته باشم، راسته ی کارم نیس زیاد وقتمو می گیره.

شما خودتون بگیرید هنر و خلاقیتمو. ؛) نهایت امکاناتی هس ک الآن در چنته دارم.

حالا نمی دونم اصل عکسشو دیدین یا نه، ولی عکس اصلی رو که دیدم، خودم خنده ی عاقل اندر سفیه م اومد با این طرز جام دست گرفتنش. زرتی.

انگار که مری تنگش باشه و همه ی این جام ها با غرور گیر کرده باشه اون تو.



# راستی. تو نامه ی اعمالم، امروزو بنویسید روزی ک کیلگارا با آهنگ راک آشنا شد. 

آقا کرک و پرم ریخت. چه خفن جاتی بود که یافتم. معرفی می کنم... معرفی می کنم به زودی. 


پ.ن. اتاق فرمان می فرماند ک به قدر کافی بر دکمه ی لایک مالش ندادید. دیگه واقعا بکوبید اون لامصّبو. هنر جدید (پست مدرنیسم. وقتی یک درس چندش آور با یک بازیکن چندش آور تر را میکس نماییم):



# واژه ی چندش آور شوخی ست محض خنده، رگ رونالدویی تان آتش نگیرد آن قدر ها هم احساس نداریم واسه این بازیکن.