Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

آخه کدوم خری به تو گفت می تونی پرواز کنی؟ رویا پردازی هم حدی داره!

دختره ی احمق زده خودش رو از بالکن طبقه ی دوم پرت کرده کف حیاط.

هیچم با خودش نگفته کیلگ دق می کنه من بلایی سرم بیاد.

هیچم فکر گرگیجه ای که من گرفتم وقتی اومدم دیدم نیست رو نکرده!

هیچم به مغز فندقی ش فشار نیاورده که دو طبقه ست نه یه پله ی ساده.

هیچم به این فکر نکرده که از تخم می ره با این کارای خل وضع طوری ش.

هیچی دیگه.

الآن زنده س، بعد از کلی اینور اونور کردن تو حیاط و محتمل شدن استرسی وصف نا پذیر، کنار یه فرقون پیداش کردم؛ کز کرده بود.

زده یه پاش رو  شل کرده. می لنگه الآن.

نمی تونه راه بره. خیلی سخت در واقع؛ زجر کشان.

و من می مونم و اندک وقتی که از دانشگاه بهمون دادن واسه تفریح و مطب دامپزشکا!


حقا که من جوجه مرغ به احمقی تو ندیده بودم جغل دون.

احمق من!

نظرات 10 + ارسال نظر
Zahra شنبه 10 بهمن 1394 ساعت 16:03 http://mylovelysky.blogsky.com

یدفه ای حس‌کردم یه آدم خودشو پرت کرده پایین تا اومدم به خطای آخر برسم جونم بالا اومد
امیدوارم خوب بشه جغل دون

:)))
می دونی برای من از خیلی از آدمای دور و برم ارزشمند تره.
مرسی.... منم امیدوارم. خیلی خیلی. :(
می گن خوب میشه گویا.
همه ش فکر می کنم تقصیر منه. اون صحنه هایی که مثل فشنگ دنبالم می دوید میاد جلو چشام. بعد الآن می بینمش به زور راه می ره. می خواد ولی نمی تونه باهام بدوه.... هم خودش داره زجر می کشه هم منو دیوونه کرده دختره ی احمق!

شایان دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 19:34 http://www.tahvieh17.blogsky.com

خودش به جهنم...از تخم که نرفت؟

همه می گفتن از تخم می ره! :)))
ولی امروز یه تخم کرده. :)))

حالا یه سری حدسیات هست مبنی بر اینکه این یه دونه تخم از قبل تو دلش بوده و تشکیل شده بوده و از این جا به بعد رو باید دید.
خلاصه... اوضاع_پیچیده _است.

شایان دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 23:20 http://www.tahvieh17.blogsky.com

نه بابا..من مرغ بازه حرفه ای بودم..حس میکردم مرغ باید بپره..فک کن یه روز تموم مرغه بدبختو بندازی هوا باید زمین..چیزی در حد یه توپ دارم قلقلیه..آخرشم تخمید!
پسره ببین..
من مشکل دارم..آزمون کما رو خوب میام وقتی جمع بندیا شروع میشن نمیدونم چه کار کتم..عینه گاو میشینم میخونم آخرش هم ترازم میشه معادل تراز گاو..؟
چه کار کنم!؟

آخه چه جوری دلت اومد؟
بی چاره چی کشیده از دست تو..خخخ!
با کفتر اشتباهش گرفته بودی یحتمل. :)))

ببین قاعدتا خودت خوب می دونی من تو این یه مورد نمی تونم خیلی مفید باشم و حرف های مفیدانه بزنم. چون خودم نتونستم شاخ کنکورو بشکونم. :|
ولی می تونم حرفای یکی از معلم هامونو برات نقل کنم در این مورد.
معلم ما می گفتش که شما اصلا نباید همه ی انرژی تون رو بذارید برای قلم چی این هفته. چون کسایی که خفن هستن این کار رو نمی کنن. می گفت همه بلدن چند تا مبحث کوچیک رو جمع کنن و برن امتحان رو عالی بدن. ولی کنکور این نیست اصلن. خودش هم می گفت اگه دقت کنین تو رتبه های برتر قلم چی تو آزمون های جمع بندی کلا نفرای برتر جا به جا می شن. و متاسفانه همین آزمون های جمع بندی هستن که شبیه کنکورن. می گفت قلم چی بچه ها رو با آزمون های مبحثی گول می زنه. تازه خیلی هم توصیه می کرد فقط جمع بندی ها رو شرکت کنیم.
بهمون خیلی توصیه می کردکه طوری مبحث رو بخونیم که انگار آخرین باریه که می خونیمش. بعدش هم هر هفته یه وقت خیلی کمی رو بذاریم برای مباحث هفته های قبل که یادمون نره.
خصوصا تو چون سال اولت نیست خیلی می تونی با استفاده از همین نکته از بچه ها جلو بیفتی. با برنامه ی مبحثی قلم چی جلو نرو. نه اینکه اصلا. ولی بخشی از وقتت رو نگه دار برای دوره ی چیزایی که قبلا خوندی.
من قشنگ یادمه... ما تو مدرسه فیزیک رو همین جوری می خوندیم. از تابستون که سینماتیک رو شروع کردیم هر هفته سوالای سینماتیک میومد تو آزمون هامون تا آخرین هفته های اردیبهشت. یعنی معلم اصلا نمی ذاشت یادمون بره مبحث. و خب این خودش عامل این بود که بچه های سال ما فیزیک به اون سختی رو ترکوندنش سر کنکور.
تو هم همین کارو برای همه ی درسا بکن. حس می کنم باید جواب بده. مثلا تو زیست از هر فصل ده تا تست مشخص کن. بعد هر شب پنجاه تاشو با هم بزن. اولاش یکم وقت می گیره چون یادت نیست مثلا پنج تا مبحث مختلف رو با هم. ولی به مرور زمان که هر روز تست ترکیبی بزنی دیگه مشکل دوره رو نخواهی داشت. انگار که همین تازگی ها خونده باشیش.

من با عینک صادق هدایت جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 17:36

سلام.
امیدوارم خوب باشی.
امیدوارم جوجه ات هم خوب باشه :|
اومدم یه سوالی بپرسم....
میدونم از کنکور خوشت نمیاد و نمیخوای یاد خاطرات بیفتی اما جز تو کسی رو نمیشناختم که بخوام اطلاعات بگیرم :(... ( معذرت )

دارم واسه کنکور میخونم. تا الان فیزیک هیچی نخوندم. نمیخوام توی کنکور سفید بزارمش :|
میشه بگی کدوم فصلهای فیزیک به فصلهای دیگه بی ارتباط هستن؟
و یا اگه ارتباط دارن چه فصلی با چه فصلی ارتباط داره؟
مثلا بخوام بخش آینه ها رو بخونم باید هندسه ی ریاضی رو بلد باشم؟؟

توی کنکور فیزیکتو چند زدی؟

+ پیشاپیش ممنون واسه جواب دادنت :)

سلام!
نه بابا این چه حرفیه؟
کلی هم خوشحال شدم بعد مدت ها اومدی سراغمون. باز هم از این کارا بکن عینک صادق هدایت جان ما که ازت آدرس نداریم بیاییم خبر بگیریم.
جوجه هم حالش خیلی بهتره. سلام دارن خدمت تون و من خوش حال ترینم در حال حاضر.
:))
اتفاقا خیلی کار خوبی کردی که اومدی!
می دونی من خیلی هم از سال کنکورم و تجربیاتش خوشم میاد. مگر از نیمه ی اردیبهشت به بعدش تا آبان امسال که یهو همه چی به طور غیر منصفانه ای به هم ریخت و من نفهمیدم از کدوم دست خوردم.
و اتفاقا خیلی هم خوشحال می شم تجربیاتم رو در اختیار بقیه ی دوستان قرار بدم. هر چند شاید چرت و پرت بگم و باعث گمراهیتون بشم! این وظیفه ی چرت سنجی رو بر عهده ی خودتون می ذارم چون خوب می دونی دیگه یه روش امکان داره رو یه نفر خیلی عالی عمل کنه و در عین حال یه آدم رو نابود کنه. من فقط چیزایی رو براتون بازگو می کنم که حس کردم و از دیدگاه خودم درست به نظر میان. سنجشش با شما. :{
در مورد فیزیک پرسیدی.
مورد علاقه ترین درس من تو دوران کنکور.
نقطه ی قوتم.
و درسی که باعث شد پشت کنکوری نشم. :))
و البته حتی آسون ترین اختصاصی از نظر من.
و همانا بالاترین درصد اختصاصیم
من فیزیکم رو پنجاه و شش زدم.
راستش تا الآن به همه می گفتم شصت ولی دیگه چون واست مهم بود رفتم چک کردم دیدم پنجاه و شیشه.
تا همین الآنم فکر می کردم که خیلی درصد شاخیه ولی یهو همین الآن که رفتم چکش کردم دیدم که همچین شاخ هم نیست. :))
اولندش که خواهش خواهش خواهش خواهش از طرف یه آدم فیزیک دوستی مثه من؛ سفید نزاریش! واقعا حیفه. حقیقتا حیفه. خیییییییلییییییی حیفه!
ببین تو اختصاصیا یه درس که خیلی حالت تیپیکی داشت تا سال ما فیزیک بود. یعنی اصن تیپ سوالا مشخصه چی میاد. حتی مشخصه با چه ترتیبی. متاسفانه سال ما یهو سخت شد و گند زد به درصد های بچه ها. وگر نه تا قبلش یه درسی بود که خیلی راحت ازش صد درصد می گرفتن. و البته چون برا ما سخت بود و کلییییی اعتراض شد و اینا من حدس می زنم امسال خییییلی آسونش کنن و به روال قبلیش بر گرده. پس هیچ وقت این اشتباه رو نکن که حذفش کنی.
البته من که خیلی خوشحال بودم سر جلسه وقتی دیدم فیزیکاش سخته. قند تو دلم آب می شد با اون حال خرابم.
حالا اگه بخوایم ارتباط سنجی کنیم.
اول اینکه اون دو تا فصل ماست طور آخر پیش رو بخون. چون فقط خوندنی ه. اصلا فهم و درک و پایه و اینا نمی خواد. بخون حفظ کن ده درصد کنکور رو حتمی بگیر. به هیچی هم ربطی نداره.
بعد عرض شود که موج و نوسان دو تا فصل خیلی شبیه هم هستن و معلم خوب و پایه ی مثلثات خوب می خوان. من خودم مثلثاتم سوراخ بود ولی معلم مون خیلی خوب درس داد بهمون. یه طوری که اصلا نیازی به مثلثات نداشتیم. شکل می کشیدیم صرفا و سوال حل می شد. مثلا کتابایی مثل خیلی سبز خیلی سختش کردن این دو تا فصل رو. در صورتی که من اصلا با سختی نخوندمشون.
گرما که از همه ی فصل ها جداست و یه سه درصدی ازش سوال می آد.
عدسی هم بر خلاف چیزی که پرسیدی به نظر من اصلا پایه ی هندسه نمی خواد. خیییلی بخواد برای اون قسمت شکست نورش می خواد که اونم شما یه تالس تشابه رو فقط از تو همین اینترنت سرچ بزنی دستت می آد. دوره و تسلط آن چنانی لازم نیست داشته باشی. همین که بتونی مثلث متشابه پیدا کنی کافیه. تازه سر جلسه اصلا نباید به فکر این مفهومی جات باشی. همه ی سوالا فرمول دارن و باید فرمول رو حفظ باشی چون واقعا وقت هندسه کاری نیست دیگه سر جلسه. آینه هم همین طور. فقط اینکه هی خط عمود بکش هی زاویه هارو به اضافه منهای نود کن. چند تا سوال که حل کنی لم ش دستت می آد. سوال آینه اصلا نیازی به دانش هندسه نداره.
دیگه از فصل ها صوت خیلی فصل رله ای هست. فرمولاشم آسونه. یه ده درصدی هم رو شاخشه ازش سوال بیاد.
سینماتیک دینامیک هم مرتبط با هم هستن نسبتا.
الکتریسیته هم اگه می خوای حذف کنی ساکن رو به هیچ وجه حذف نکن چون خیییلی آسونه.
تو جاری هم یا مقاومت رو کامل بخون یا خازن رو. بعد واسه اونی که نخوندی با خودت بگو این برعکسه اون یکی ه.
موند مغناطیس. که هیچ ربطی به هیچ فصلی نداره. به نظر من سخت ترین بخش فیزیک بود.
ولی اگه استعداد فرمول حفظ کردنت خوبه شاید بهتر از من بتونی باش کنار بیای. من هیچ درکی از فرمول هاش نداشتم. البته تقصیر خودم هم بود. هیچ وقت معلم بهم درس نداد این بخش رو. همیشه خودم خوندمش تنها تنها خیلی هم نفهمیدم ازش. :|
+راستی می شه یه خواهشی کنم ازت؟ میشه اگه تو یه سوال فیزیک گیر کردی بیای اینجا بگی منم روش فکر کنم؟ صرفا اینکه خیلی دلم برای فیزیک تنگ شده. خیلی خیلی. اون قدری که دل تنگی داره خفم می کنه. این کار شاید بتونه یکم آرومم کنه. دوست دارم باز از مخم کار بکشم. کاری که هشت ماهی هست ازش دور موندم. مرسی.

ریآنا چهارشنبه 21 بهمن 1394 ساعت 01:29 http://ry-ana.blogsky.com/

باید اعتراف کنم وقتی ٢ خط اول رو خوندم فکر کردم دختر همسایتون که شما دوستش دارید خودش رو از ٢ طبقه انداخته پایین
یه داستان درام واسه خودم داشتم میساختم که فهمیدم اشتباه کردم..:)))
-------
راستی ممنون که به پیجم سرزدید....

می دونی هدف همین بود.
به اشتباه انداختن خواننده.
این روش توی خیلی از داستان ها و رمان ها استفاده می شه.
خوش حالم که موفق شدم.
بله بله. بلاگت جزو بلاگ های مورد علاقه م هست. :{

من با عینک صادق هدایت شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 18:16

سلام کیلگ جان.
ممنون بخاطر توضیح کاملت. واقعا مفید بود.
کاش واسه ریاضی هم انقد جامع بگی!!!!

+ چشم. حتما سوالی رو نتونستم میام میگم. حتما حتما حتما
:)
همیشه شاد باشی و برقرار

من با عینک صادق هدایت شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 22:41

کیلگ میشه بگی درصد زیست کنکورت چند بود؟
درصد شیمی رو هم میخوام.
اگه میخوای کسی نفهمه بهم ایمیل بزن. یا یک پست رمزدار بزار. رمزش هم 68 باشه که من بیام ببینمو برم. :) (کلا خیلی شیرین میزنم مگه نه؟)
کیلگ قبولی توی رشته های بینایی سنجی خیلی سخته؟
من با 26 سال دیگه وقت پزشکی خوندنم نیست وگرنه یک یا دو سال دیگه می موندم تا بالاخره پزشکی قبول بشم.
ببین نمی خوام امید الکی بدی.
مرسی.

درصد واقعی تو بهتر از تخمین رتبه های الکی کانونه.

حنّا ... جمعه 14 اسفند 1394 ساعت 21:54 http://maknunat-e-maktub.blogsky.com

واکنش اولیه :
واکنش ثانویه :
واکنش نهایی :

متاسفانه راهنمایی « اشاره به تخم » هم ـ چون اصطلاح تخصصی بود ! ـ نتونست کاری بکنه :|
جالب بود ...
یاد داستان « گناهکار » افتادم
نوشته آقای رمضانی

اصطلاح تخصصی؟
یوهاهاهاهاهاها!
کلی خندیدم. الآن یعنی من متخصص پرورش مرغی چیزی به حساب می آم؟
:)))
عالیییییی بود! :))))

این داستانی که معرفی کردی همون رمان عاشقانه هست؟
سرچ دادم. همین یه نتیجه افتاد در دامانم.
اگه سر زدی دوباره راهنمایی پلیز!

حنّا ... سه‌شنبه 18 اسفند 1394 ساعت 00:59 http://maknunat-e-maktub.blogsky.com

سلام مجدد ؛
نه رمان نیست و یه داستان جذاب چند صفحه ایه
میتونید هوشتونم باهاش بسنجید !
اگه عضو کتابخونه عمومی هستید بگید کتابی با موضوع مجموعه داستان از آقای رمضانی ( = احتمالا محمد رمضانی ... ) رو سرچ کنن
راستش مطالعه ش برمیگرده به دو سال پیش ...
داستانی که نهایتا خط آخر گره گشایی میشه و ما بالاخره می فهمیم که روایتگر داستان کیه ...

نسخه ی اینترنتی نداره؟
از نمایشگاه کتاب چی نمی شه خریدش؟
دوست دارم بخونمش ولی کو کتابخونه؟ :{

حنّا ... چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 06:50 http://Maknunat-e-Maktub.blogsky.com

سلام
عیدتون مبارک
نه متاسفانه نداره
نمیدونم شاید موجود باشه ؛ باید بگردید ببینید هست یا نه
یکی دیگه از داستانای خوبش داستان « آن زن » بود
پیگیر اسم کتاب خواهم بود
موفق باشید

من که تبریکم رو به همه تون گفتم تو پستم. دیگه دوباره نمی گم.
من اصلا به کتاب خونه ی درست و درمون دسترسی ندارم این روزا. خیلی وقته در واقع.
ولی نمایشگاه کتاب رو توش ول خواهم بود و امسال این کتاب حتما در لیست می خوام بخرمشون قرار می گیره.
اگه شد تا اون موقع به دستم برسونید اسم و ناشر کتاب رو.
سپاس فراوان.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد