Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

خواب دلفینی

   عرض شود که الآن در حال حاضر سطح دغدغه این است که آیا من کاملا خودم رو از پریز بکشم و برم متکام رو بغل بزنم به قصد لالا، یا تا دو ساعت دیگه که می شه چهار و نیم صبح بیدار بمونم تا ال کلاسیکو رو ببینم و ضبط کنم؟


   نصفی از مغزم به لایحه ی شماره ی یک رای اعتماد می دن، نصفی دیگه به لایحه ی شماره ی دو. شده عین همین قضیه ی حذف طرح بهداشتی درمانی obama care تو مجلس آمریکا که نمی دونم یکی از جمهوری خواه ها به نام جان مک کین اومده گل به خودی زده طرف دموکرات ها رای منفی  داده ترامپ رو پر پر کرده. 

منتها من الآن هیشکی تو مغزم جرئت نمی کنه مک کین بازی در بیاره. همین جوری مساوی موندن تصمیم هام. 


    منم  یک لنگ در هوا موندم این وسط. نمی تونم تصمیم بگیرم لذّت کدوم کار برام بالا تره. از یک طرف اگه بیدار بمونم و ببینم تلویزیون سه نقطه بوق ایران، پوشش نمی ده گزارش فوتبال رو، حسابی عنان از کف می دم.


فلذا از ترس خدا و خرما، الآن دارم سعی می کنم مثل دلفین ها نصف مغزم رو بخوابونم، نصف دیگه ش رو بیدار نگه دارم. و هر یک ربع یه بار شیفتشون کنم این دو تیکه رو.