Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

نیمه ی پر لیوان در تاریکای شب

- بگردم آخ بگردم کیلگ... می خوام دورت بگردم کیلگ... می خوام قربون تو من... برم و بر نگردم کیلگ.


پشه ریزه سیاهه ی بغل گوش من، هم اکنون... (نمی دونم آهنگ کیه ولی با لحن همون بخونیدش.)

خب وقتی این قدر عاشقمه، منم دریغ نمی کنم ازش. مسالمت آمیز داره قربونم می ره.


# پ.ن: خدای من. ساعتشو نیگا. دو... سه... چهار... این حجم از سعادت رو من تو کدوم قابلمه جا بدم؟ یکی که داره قربونم می ره. ساعتم که با اینتر زدن من سورت می شه. هعی. یک همچو قابلیت هایی.