Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

هنوز قسمت غربی انگشتم جوهر داره

   رفتیم و انگشت مبارک همایونی مان را کوباندیم بر فرق سر کاغذ مستکبر بلاگرفته ی آتش پاره. باشد که دیگر از این غلط ها نکند...

کیلگارا. انتخابات را هم دیدی. انگشتت را هم کوباندی. سلفی انگشت جوهری هم گرفتی. ازین پس همه چیز جهان تکراری ست... جز؟!!


پ.ن: یک دوستی در صف بود،  می گفت من وقتی بار اوّلم بود رفتم به معین رای دادم. امیدوارم رای اوّل تو خاطره ش بهتر باشه. منم که نمی شناختم کلا، از همون لبخند ملیح نود درصدی هام تحویلش دادم. تا الآن هم فهمیدم اون معین خوانندهه و اون معین نویسنده ی لغت نامه منظورش نبوده. :/

پ.ن بعدی: انصافا خود روحانی هم برگه ی رای منو می دید دلش قنج می رفت واسه دست خطّم، اینقدر که سعی کردم با منش و شخصیت و بزرگوارانه پرش کنم. به عمرم همچین دست خطّی از خودم ندیده بودم.

پ.ن بعدی تر: یعنی چی؟ چرا عکس برداری تو حوزه ی ما ممنوع بود؟ من می خواستم یدونه ازین عکس شاخا موقع انداختن رایم به صندوق داشته باشم.به هر حال هرچی نباشه من رای اوّلی شونم. :)))

پ.ن قول می دم آخریش باشه: الآن یکم استرس گرفتم که شاید برگه های شورای شهر و ریاست جمهوری رو تو صندوق های جا به جا انداخته باشم. :| مبارکم باشه...

رای اوّلی شونم



   آقا من استرس دارم. مگه کنکوره؟

   آقا اجازه؟ دو تا خودکار ببریم یا یدونه؟ غلط گیر مجازه؟ اگه استرس گرفتیم اشتباه به یه کاندید دیگه رای دادیم، خط بزنیم یا لاک بگیریم؟ واسه بغل دستی مون هم که تو صف وایستاده خودکار ببریم، شاید یادش بره؟ دستمال هم ببریم؟ آخه آقا اجازه من از بچگی دستام عرق می کرد وقتی زیادی به مُخم فشار می آوردم، دیگه وای به حال این تصمیم سرنوشت ساز. راستی چرک نویس می دن آقا؟ شاید خواستیم تحلیل های نهایی رو یه دور قبل رای دادن روی چرک نویس انجام بدیم!

   آقا اجازه؟ کجای مدرسه باید بریم دقیقا؟ یه وقت گم می شیم آقا! می شه مامانمون دستمون رو بگیره تا پای صندوق رای؟ اولیا رو هم راه می دین؟ راستی مشخصه کجا صندوق رای رو می ذارن؟ نکنه یه وقت صندوق رای رو پیدا نکنیم که رای سرنوشت سازمون رو بندازیم توش؟ آقا من خیلی نگرانم. اگه صندوق رای رو پیدا نکردم تو مدرسه چی؟ می شه برم مسجد؟ یا تا بوق سگ تو همون مدرسه دنبال صندوق رای بگردم؟ امکان داره به خاطر هیجان انگیز شدن، صندوق رای رو توی دستشویی مدرسه قایم کنن؟ راستی مراقب هم داریم تو مدرسه؟ آقا اگه از استرس اسم کاندید از کلّه مون پرید، می شه تقلب کنیم یا چون تو مدرسه س تقلّب حرامه؟ بعد آقا اگه ضعف کردیم فشارمون افتاد، تا قبل از انگشت زدن رو استامپ، بهمون کیک ساندیس می دن؟ آقا ما اگه قند خون مون بیفته دیگه اثر انگشتمون نمی گیره ها.

   آقا اجازه؟ آقا خط کش سبز چی؟ ماشین حساب سبز هم نمی شه ببریم یعنی؟ خب آقا ما موقعی که اینا رو می خریدیم چه می دونستیم ممنوع می کنین! ما از اوّلش عشق سبز بودیم، سیاست میاست حالیمون نبود آقا. حالا فردا بدون ماشین حساب چی کار کنیم؟ باید همون لحظه رقم اختلاس ها رو با هم جمع بزنیم واسه انتخاب نهایی... آخه چیزه. نیست که هر لحظه یه رقم اختلاس جدید کشف می شه، باید آمارمون دقیق باشه. حالا گیرم اون رو انگشتی یه کاریش می کنیم... آقا خط کش نبردن که دیگه راه نداره اصلا. من بلد نیستم روی خط صاف بنویسم. باید اول خط صاف بکشم روی برگه ی رایم. آقا من نمی خوام کاندیدم از برگه ای رای بیاره که اسمش تراز نوشته نشده. اون طوری مملکت رو هم تراز نشده اداره می کنه یه وقت. آقا من نمی خوام مملکت رو بد بخت کنم، تو رو خدا بذارین خط کش سبزم رو ببرم!!!  راستی یه سوال اساسی. من این مدرسه ی دم خونه مون رو دیدم آقا، تو باغچه های کنار حیاطش بنفشه کاشتن جدیدا. آقا می تونیم از کنار بنفشه ها رد شیم زمانی که داریم به سمت صندوق رای حرکت می کنیم؟ بنفشی نشیم یه وقت؟قرنطینه نیست؟  اشکال نداره؟

آقا اجازه؟ ما دست خطمون یکم چیزه. بعد استرس  هم که می گیریم دستمون می لرزه. چی کار کنیم آقا؟ رای ندیم؟ سر هم جدا هم می آد آقا؟ تشدید چه طور؟ راستی آقا غلط دیکته ای چی؟ هَسَن رو هم قبول می کنید؟ هَصَن رو چی؟ یا حَصَن یا حَثَن؟ وای آقا اجازه ما قاطی کردیم الآن. می شه کف دستمون بنویسیم با کدوم س بود که فردا سر جلسه هول نشیم؟ راستی چند بار تکرار می کنن برامون از پشت بلند گو؟  بعد دقیقا وقتی می خواهیم بنویسیم حسن، دندونه های سین چند میلی متر از هم فاصله داشته باشه خوبه؟ راستش آقا ما معلّم اوّل ابتدایی مون هم همیشه سین سه دندونه رو ازمون غلط می گرفت. همیشه یا یه دندونه اضافه می دادیم یا یکی کم می ذاشتیم. آقا اگه فردا بعد بیست سال بازم یه دندونه اضافه تر بدیم، یه وقت نکنه یکی از کاندید های انصراف داده بیاد رو کار؟ گازانبری نشیم یه وقت آقا؟

اصن آقاااااااا اجازه؟ آقااااااا ما استرس داریم. امشب خوابمون نمی بره. آقاااااا اجازه چی کار کنیم؟ قلبمون داره می آد تو دهنمون. آقا اجازه؟ می شه بی خیال ما؟؟؟!!!


در حاشیه
# خوبه. هنوز اون قدری جوونم که یه سری کار ها رو برای اوّلین بار انجام بدم. بهش که فکر می کنم سر حال می آم. هو هو!

# راستی بهتون گفتم؟ #رای_من_دیگر_بستنی_نیست! رایم رو عوض کردم چون که توی منوشون شکلاتی نداشتن.

# چقد دیشب خوب بود تو خیابون. شلوغ... هرج و مرج... آهنگ های انقلابی و محرّک...دلم واسه جو انتخابات تنگ می شه. هرچند خسته ام دیگه اینقد شعر های مناسبتی سعدی و مولانا دیدم. اینقد کل کل بی معنی دیدم. کل تمرکزم رو خورده این انتخابات. همه ش به بهانه ی امتحان یازده نمره ایم نشستم تو خونه، هیچ غلط خاصی هم نکردم، جو باحال انتخابات رو هم از دست دادم. دیگه دیشب مامانم دلش سوخت خودش پیشنهاد داد #پاشو_برو_شب_آخر_تبلیغاته.

# آخر شب که برنامه ی ستاد رو به اتمام بود، یک عدد پوستر تبلیغاتی خیلی خیلی گنده گیرم اومد. (نمی دونم شایدم کشش رفته باشم.)  آویزونش کردم کنار کتابخونه م. روحانی داره مجموعه ی فانتزی هام رو نگاه می کنه الآن، عشق می کنه. عشق. بعد منم مسیر نگاه اونو دنبال می کنم و این باعث می شه دو بار عشق کنم. یه بار وقتی مستقیم کتاب هام رو نگاه می کنم، یک بار هم وقتی مسیر نگاه این بنده خدا رو دنبال می کنم. برای همین بعید می دونم برش دارم حالا حالا ها این پوستر رو.

# از انتخابات امسال فقط اون در و داف هایی که پست می ذاشتن تو اینستا: "هنوز هم کسی هست نخواد رای بده؟ بیاد فقط پنج دقیقه با هم صحبت کنیم." حالا در حالت عادی باید کلی منّت بکشی بلکه یکی جوابت رو بده ها. شیطونه می گه واسه هر کدومشون یه دور بزنی تو فاز من رای نمی دم و اینا، همچین جیگرت حال بیاد.

# آقا انصافا می خواید هم دیگه رو به لجن بکشید، بکشید. ولی انصافا به جیگیلی جیگیلی تتلو کار نداشته باشین. من با این خاطره دارم هیچ کدومتون رو هم درک نمی کنم که فاز روشن فکری بر می دارین. الآن من بیام واستون این آهنگ رو پلی کنم یعنی بی تفاوت می شینین عین چوب خشک تو چشمام زل می زنین؟ انصافا می تونین یعنی؟ بعد احیانا مسخره بازی های نوجوونی هاتون رو با کدوم آهنگ در می آوردین دقیقا؟ بگم؟ بگم؟ بی خیال دیگه. هی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی اخماتو وا کن، هی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی فردا انتخاباته.

# مرسی از همه ی بازدید کننده هام که همچنان دارن با هشتگ چگونه آدامس خود را باد کنیم سرازیر می شن به سمت وبلاگم، ولی حتّی یکی شون با هشتگ # انتخابات یا #مناظره یا #رای از بلاگم ورودی نگرفت. یعنی من خودم رو کشتم این قدر هش تگ زدم ولی شما ها هنوز فکر آدامس باد کردنتون اید. خدا قوت پهلوانان.

# به عنوان حسن ختام انتخابات، دیشب از شور و هیجان و جو زدگی گوشیم افتاد توی دستشویی. دومین بارمه گوشی حیوونکی رو می ندازم تو دستشویی. یعنی هرچی از شعارهایی که داده بودم انرژی گرفته بودم، یک آن فوت شد رفت هوا. اوّلش که رسما سکته زدم چون توش کلی کانتکت مهم (تو مثلا بگیر تنها راه ارتباطیم با سیمپل) و پیامک یادگاری داشتم که اگه جلدش نبود قطعا الآن پیش محتویات روده م بودن اینا. بعدش هم که هی خودم رو گول زدم: برش دار کیلگ. چیزی نیست. تو می تونی. به خاطر کانتکت هات برش دار. اصلا فرض کن داری گل می چینی!!! یکی از چندش آورترین کارهایی بود که تو چند سال اخیر مجبور شدم انجام بدم. لطفا قیافه تون رو هم اون شکلی نکنین چون خودم تازه باهاش کنار اومدم که قیافه م رو اون شکلی نکنم. :| پیشنهاد؟ الآن یه روزه مثل مواد مخدر پیچیدمش لای هزار تا کیسه فیریزر و دستمال کاغذی موندم چی کارش کنم. ایش. تف بگیرن این شانس ما رو. به کسی هم نگفتم. مامانم بفهمه بی تعارف می ندازش دور می گه ولش کن کیلگ تو که اصلا خیلی هم بهش احتیاجی نداشتی.

#هر کی فهمید چرا رنگ پوکر فیس توی تصویرم اون رنگی ه؟ یه کامنت خوشگل قربون صدقه طور طلبش.