Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

رای اوّلی شونم



   آقا من استرس دارم. مگه کنکوره؟

   آقا اجازه؟ دو تا خودکار ببریم یا یدونه؟ غلط گیر مجازه؟ اگه استرس گرفتیم اشتباه به یه کاندید دیگه رای دادیم، خط بزنیم یا لاک بگیریم؟ واسه بغل دستی مون هم که تو صف وایستاده خودکار ببریم، شاید یادش بره؟ دستمال هم ببریم؟ آخه آقا اجازه من از بچگی دستام عرق می کرد وقتی زیادی به مُخم فشار می آوردم، دیگه وای به حال این تصمیم سرنوشت ساز. راستی چرک نویس می دن آقا؟ شاید خواستیم تحلیل های نهایی رو یه دور قبل رای دادن روی چرک نویس انجام بدیم!

   آقا اجازه؟ کجای مدرسه باید بریم دقیقا؟ یه وقت گم می شیم آقا! می شه مامانمون دستمون رو بگیره تا پای صندوق رای؟ اولیا رو هم راه می دین؟ راستی مشخصه کجا صندوق رای رو می ذارن؟ نکنه یه وقت صندوق رای رو پیدا نکنیم که رای سرنوشت سازمون رو بندازیم توش؟ آقا من خیلی نگرانم. اگه صندوق رای رو پیدا نکردم تو مدرسه چی؟ می شه برم مسجد؟ یا تا بوق سگ تو همون مدرسه دنبال صندوق رای بگردم؟ امکان داره به خاطر هیجان انگیز شدن، صندوق رای رو توی دستشویی مدرسه قایم کنن؟ راستی مراقب هم داریم تو مدرسه؟ آقا اگه از استرس اسم کاندید از کلّه مون پرید، می شه تقلب کنیم یا چون تو مدرسه س تقلّب حرامه؟ بعد آقا اگه ضعف کردیم فشارمون افتاد، تا قبل از انگشت زدن رو استامپ، بهمون کیک ساندیس می دن؟ آقا ما اگه قند خون مون بیفته دیگه اثر انگشتمون نمی گیره ها.

   آقا اجازه؟ آقا خط کش سبز چی؟ ماشین حساب سبز هم نمی شه ببریم یعنی؟ خب آقا ما موقعی که اینا رو می خریدیم چه می دونستیم ممنوع می کنین! ما از اوّلش عشق سبز بودیم، سیاست میاست حالیمون نبود آقا. حالا فردا بدون ماشین حساب چی کار کنیم؟ باید همون لحظه رقم اختلاس ها رو با هم جمع بزنیم واسه انتخاب نهایی... آخه چیزه. نیست که هر لحظه یه رقم اختلاس جدید کشف می شه، باید آمارمون دقیق باشه. حالا گیرم اون رو انگشتی یه کاریش می کنیم... آقا خط کش نبردن که دیگه راه نداره اصلا. من بلد نیستم روی خط صاف بنویسم. باید اول خط صاف بکشم روی برگه ی رایم. آقا من نمی خوام کاندیدم از برگه ای رای بیاره که اسمش تراز نوشته نشده. اون طوری مملکت رو هم تراز نشده اداره می کنه یه وقت. آقا من نمی خوام مملکت رو بد بخت کنم، تو رو خدا بذارین خط کش سبزم رو ببرم!!!  راستی یه سوال اساسی. من این مدرسه ی دم خونه مون رو دیدم آقا، تو باغچه های کنار حیاطش بنفشه کاشتن جدیدا. آقا می تونیم از کنار بنفشه ها رد شیم زمانی که داریم به سمت صندوق رای حرکت می کنیم؟ بنفشی نشیم یه وقت؟قرنطینه نیست؟  اشکال نداره؟

آقا اجازه؟ ما دست خطمون یکم چیزه. بعد استرس  هم که می گیریم دستمون می لرزه. چی کار کنیم آقا؟ رای ندیم؟ سر هم جدا هم می آد آقا؟ تشدید چه طور؟ راستی آقا غلط دیکته ای چی؟ هَسَن رو هم قبول می کنید؟ هَصَن رو چی؟ یا حَصَن یا حَثَن؟ وای آقا اجازه ما قاطی کردیم الآن. می شه کف دستمون بنویسیم با کدوم س بود که فردا سر جلسه هول نشیم؟ راستی چند بار تکرار می کنن برامون از پشت بلند گو؟  بعد دقیقا وقتی می خواهیم بنویسیم حسن، دندونه های سین چند میلی متر از هم فاصله داشته باشه خوبه؟ راستش آقا ما معلّم اوّل ابتدایی مون هم همیشه سین سه دندونه رو ازمون غلط می گرفت. همیشه یا یه دندونه اضافه می دادیم یا یکی کم می ذاشتیم. آقا اگه فردا بعد بیست سال بازم یه دندونه اضافه تر بدیم، یه وقت نکنه یکی از کاندید های انصراف داده بیاد رو کار؟ گازانبری نشیم یه وقت آقا؟

اصن آقاااااااا اجازه؟ آقااااااا ما استرس داریم. امشب خوابمون نمی بره. آقاااااا اجازه چی کار کنیم؟ قلبمون داره می آد تو دهنمون. آقا اجازه؟ می شه بی خیال ما؟؟؟!!!


در حاشیه
# خوبه. هنوز اون قدری جوونم که یه سری کار ها رو برای اوّلین بار انجام بدم. بهش که فکر می کنم سر حال می آم. هو هو!

# راستی بهتون گفتم؟ #رای_من_دیگر_بستنی_نیست! رایم رو عوض کردم چون که توی منوشون شکلاتی نداشتن.

# چقد دیشب خوب بود تو خیابون. شلوغ... هرج و مرج... آهنگ های انقلابی و محرّک...دلم واسه جو انتخابات تنگ می شه. هرچند خسته ام دیگه اینقد شعر های مناسبتی سعدی و مولانا دیدم. اینقد کل کل بی معنی دیدم. کل تمرکزم رو خورده این انتخابات. همه ش به بهانه ی امتحان یازده نمره ایم نشستم تو خونه، هیچ غلط خاصی هم نکردم، جو باحال انتخابات رو هم از دست دادم. دیگه دیشب مامانم دلش سوخت خودش پیشنهاد داد #پاشو_برو_شب_آخر_تبلیغاته.

# آخر شب که برنامه ی ستاد رو به اتمام بود، یک عدد پوستر تبلیغاتی خیلی خیلی گنده گیرم اومد. (نمی دونم شایدم کشش رفته باشم.)  آویزونش کردم کنار کتابخونه م. روحانی داره مجموعه ی فانتزی هام رو نگاه می کنه الآن، عشق می کنه. عشق. بعد منم مسیر نگاه اونو دنبال می کنم و این باعث می شه دو بار عشق کنم. یه بار وقتی مستقیم کتاب هام رو نگاه می کنم، یک بار هم وقتی مسیر نگاه این بنده خدا رو دنبال می کنم. برای همین بعید می دونم برش دارم حالا حالا ها این پوستر رو.

# از انتخابات امسال فقط اون در و داف هایی که پست می ذاشتن تو اینستا: "هنوز هم کسی هست نخواد رای بده؟ بیاد فقط پنج دقیقه با هم صحبت کنیم." حالا در حالت عادی باید کلی منّت بکشی بلکه یکی جوابت رو بده ها. شیطونه می گه واسه هر کدومشون یه دور بزنی تو فاز من رای نمی دم و اینا، همچین جیگرت حال بیاد.

# آقا انصافا می خواید هم دیگه رو به لجن بکشید، بکشید. ولی انصافا به جیگیلی جیگیلی تتلو کار نداشته باشین. من با این خاطره دارم هیچ کدومتون رو هم درک نمی کنم که فاز روشن فکری بر می دارین. الآن من بیام واستون این آهنگ رو پلی کنم یعنی بی تفاوت می شینین عین چوب خشک تو چشمام زل می زنین؟ انصافا می تونین یعنی؟ بعد احیانا مسخره بازی های نوجوونی هاتون رو با کدوم آهنگ در می آوردین دقیقا؟ بگم؟ بگم؟ بی خیال دیگه. هی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی اخماتو وا کن، هی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی فردا انتخاباته.

# مرسی از همه ی بازدید کننده هام که همچنان دارن با هشتگ چگونه آدامس خود را باد کنیم سرازیر می شن به سمت وبلاگم، ولی حتّی یکی شون با هشتگ # انتخابات یا #مناظره یا #رای از بلاگم ورودی نگرفت. یعنی من خودم رو کشتم این قدر هش تگ زدم ولی شما ها هنوز فکر آدامس باد کردنتون اید. خدا قوت پهلوانان.

# به عنوان حسن ختام انتخابات، دیشب از شور و هیجان و جو زدگی گوشیم افتاد توی دستشویی. دومین بارمه گوشی حیوونکی رو می ندازم تو دستشویی. یعنی هرچی از شعارهایی که داده بودم انرژی گرفته بودم، یک آن فوت شد رفت هوا. اوّلش که رسما سکته زدم چون توش کلی کانتکت مهم (تو مثلا بگیر تنها راه ارتباطیم با سیمپل) و پیامک یادگاری داشتم که اگه جلدش نبود قطعا الآن پیش محتویات روده م بودن اینا. بعدش هم که هی خودم رو گول زدم: برش دار کیلگ. چیزی نیست. تو می تونی. به خاطر کانتکت هات برش دار. اصلا فرض کن داری گل می چینی!!! یکی از چندش آورترین کارهایی بود که تو چند سال اخیر مجبور شدم انجام بدم. لطفا قیافه تون رو هم اون شکلی نکنین چون خودم تازه باهاش کنار اومدم که قیافه م رو اون شکلی نکنم. :| پیشنهاد؟ الآن یه روزه مثل مواد مخدر پیچیدمش لای هزار تا کیسه فیریزر و دستمال کاغذی موندم چی کارش کنم. ایش. تف بگیرن این شانس ما رو. به کسی هم نگفتم. مامانم بفهمه بی تعارف می ندازش دور می گه ولش کن کیلگ تو که اصلا خیلی هم بهش احتیاجی نداشتی.

#هر کی فهمید چرا رنگ پوکر فیس توی تصویرم اون رنگی ه؟ یه کامنت خوشگل قربون صدقه طور طلبش.

نظرات 15 + ارسال نظر
یوسف جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 01:49 http://mylifewithoutyou.blogsky.com/

پس چرا از اون در و داف ها کسی نیومد منو هدایت کنه ؟

من چی بودم پس؟ :|
اصلا زدی تو پرم ناجور. (قهر قهر تا روز قیامت!!! راهش را کشیده و می رود و در افق محو می شود.)

حالا جدی تو فالوعینگ ها، دوست، آشنا، همسایه یا حتّی ترندینگ ها یه دونه پست این شکلی ندیدی؟ من یه پست درمیون هی ازین فراخوان ها می دیدم. :))) خیلی خودم رو کنترل کردم نرم سر کارشون بذارم.

تنها جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 02:26

خخخخ...امشب رفتم حرم...به سرم زد که از آخوندای کله گنده سوال کنم که به کی رای بدم بهتره
اولش اینجوری شروع کردم:حاج آقاااا ..اگه ما رای ندیم گناه کردیم عاایا؟...(یه نگاهی به آسمون کرد که احساس کردم رفت به خدا گفت ..میشه اینو تو اولویت قرار بدی برا شفا؟؟؟)
خخخ بهم گفت نه ...ولی به صلاح هست که رای بدی و نسبت به مملکتی که توش زندگی میکنی بیخیال نباشی
گفتم خو من رای اولیم...از یه طرف هم نمیدونم به کی رای بدم دوتاشون مهره ی سوخته میباشن دوتای دیگه هم هر کدومشون یه سازی میزنن یهو زنش پرید وسط ..گفت ببین دختره خوب!
من طلبم ..همسرم هم طلبس...کل خاندانمون هم طلبس!:|
میدونیم کدوم یکی ازین دوتا بیشتر به صلاح مملکته-__-
به آقای روحانی رای بدین ....!
تو عمرم اینقد قانع نشده بود...با یه تشکر صحنه رو به قصد فرارترک کردم

وای اتفاقا امروز یکی داشت به مادربزرگم که شناسنامه نداشت ولی مصرانه می خواست رای بده، می گفت حاج خانوم ناراحت نباشین ثوابش پاتون نوشته می شه. بعد من این طوری بودم که مگه ثواب و گناه هم داره؟ :/
اگه از نزدیک می شناختمت، می سپردمت دست چند نفر از دوستان سیاسی طور، قشنگ به صورت یه سیاست مدار فارغ التحصیلت می کردن اصلا نفهمی چی شد قانع شدی.
باز خوبه گیر طلبه ی خوش سلیقه ای افتادی. ای کاش یکم وقت می ذاشتی مناظره ها رو می دیدی. انصافا خیلی در انتخاب کمکت می کرد.

یوسف جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 02:29 http://mylifewithoutyou.blogsky.com/

خب آخه من چیزی درباره انتخابات پست نکرده بودم،... یکی از آشنایان منو قانع کرد که رأی بدم و بعدش یه پست مثبت گذاشتم ... اگه نوشته بودم « رأی نمی دهم » شاید پیداشون میشد.
ولی خب کلا حرفم شوخی بود ... من نگران آینده خودم و خانواده م و کشورم هستم ... به خاطر همین دست از لجبازی برداشتم و این دفعه استثنائا میخوام رأی بدم ولی بازم ته دلم راضی نیستم، مجبورم.

نه خب، من که کلا چیزی پست نمی کنم. خودشون به صورت خودجوش در صحنه هستن و این طوریه که اگر اعتقاد به رای دادن نداری باید بری خودت رو معرفی کنی بهشون. :))
آفرین به اون آشناتون.
آفرین بر تو ریاضی دان جوان.
به امید آینده ی نزدیکی که همه ته دلمون راضی باشیم. اگه بدونی چند نفر رو امروز تو همین صف رای دیدم که عین همین حرف تو رو می زدن...

یوسف جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 02:33 http://mylifewithoutyou.blogsky.com/

شما در و داف هستی مگه ؟؟ داف که نیستی شاید در باشی

در و داف بودیم وقتی داف بودن مد نبود... باشد که پند گیرید.
:)))))))))))

تنها جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 02:37

در مورد پوکر فیس هم بگم که!...رنگه انتخاباتیه کیه؟
نه جدی چرا اون رنگیه؟

رنگ انتخاباتی ستاد اژدهاست. هرچند کامنت بعدی راز رو آشکار تر می کنه.

نارنجی جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 10:15

درمورد پوکر فیس شاید ترکیب سبز و بنفشه؟
اما درمورد اینکه گفته تو مساجد رای ندین ستاد روحانی تکذیب کرد
میگن که اگه خواستن رای مدارس رو باطل کنن بیشترش واسه روحانی باشه و رای مساجد واسه رییسی خالص بشه
گفتی دیشب رفتی تو خیابون و تبلیغ دلم سوخت
راستش یکم حسودیم شد
کاش بگذره این روزای لعنتی

آفرین بر تو. :))) انصافا فکر نمی کردم دیوونه بازی هام به ذهن کسی برسه. کجا بیام وعده رو وفا کنم؟ وبلاگ و اینا که نداری همچنان؟ چه کنم؟
آره می دونم تکذیب کردند خیلی وقته، ولی انصافا این اعلامیه ش خوراک شوخی بود. نتونستم ازش بگذرم...
اوه، برو به یکی دیگه حسودی کن بابا. من که اصلا نتونستم به اون صورت از جوش لذت ببرم. خیلی درگیر بودم، لعنتی زمانش خیلی بد بود. :( منم حسودیم می شه به اون دوستانی که کل این هفته ی آخر رو پیچوندن و رفتن ولی عصر و انقلاب و آزادی و ... یکی از دوستام تا خود سه ی نصف شب بیرون بود.
بیا با هم حسودی کنیم. :{
باورم نمی شه دارم ابراز امیدواری می کنم در مورد گذشتن عمرم، ولی آره انصافا فقط این یک ماه و نیم رو به رو بگذره. هر چی سریع تر. منم انصافا نمی کشم دیگه.

استامینوفن جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 14:39

از این گوشیه میخای استفاده کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟عق:/

اخه کی با خودش گوشی میبره دست شویی:/
بعد چ جور میخای تمیزش کنی؟

*از توی جیب شلوارم افتاد.

نظر بهتری دارید قرص استامینوفن جان؟ خوبه خاطر نشان کرده بودم لطفا قیافه تان را آن شکلی ننمایید.

تمیزش نمی کنم، به هر حال می دونستم بالاخره یه نفر پیدا می شه سوپرایزم کنه با گوشی جدید. منتظرم. بجنب فقط کارمون گیره. کیفیت دوربین خوب، ال سی دی متوسط، سیستم عامل اندروید. رنگش هم مشکی ساده.

استامینوفن جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 16:24

با نظر مامانت موافقم اصلا گوشی وسیله ی چندان ضروری و مهمی نیست..اصلا گوشی میخوای چیکار؟ از دنیای بدون تکنولوژی لذت ببر:)

نگفتم؟ :))
همه تون عین همین.

استامینوفن جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 16:26

نمیخواستی تمیزش کنی پس چرا برش داشتی؟

دیگه دیدم شما داری خیلی اصرار می کنی واسم گوشی بخری گفتم تمیزش نکنم دیگه.

شن های ساحل جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 18:22

ماشالله که الحمدلله والا:)))با وایتکس بشورش بعد روش الکل 95 درصد بریز:))))))

:))))))
صلواتش کم بود فقط ها.
البته واقعا الحمدلله که کامل نیافتاد داخل. نابود می شدم رسما اونجوری.
جلدش رو در آوردم فعلا، بدنه ش رو هم احتمالا با همون الکل تمیزش کنم علی الحساب تا بعدا ببینم چی می شه.
راستی وای شن های ساحل رای دادییییییییی؟ بگو که رای دادی. بگو که رای دادی.

نارنجی جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 21:10

حدس زدنش زیاد سخت نبود
تو نگاه اول فهمیدم چون خودمم تو این دیوونه بازی ها ید طولایی دارم
امروزم یه خودکار تو این مایه ها البته بنفشش غالب تر بود رو برداشتم برم رای بدم
ولی چون سر ظهر بود و خلوت بودم گفتم شاید ضایع باشه پشیمون شدم و با همون خودکار آبی شون رای دادم
حالا اگه بعدا وب زدم بیا جبران کن

راجع ب گوشی هم یکی از آشنا ها این اتفاق واسش افتاده بود شستش بعدش سوخت
اما خودم یه بار گوشیمو شستم اولش خاموش شد اما بعدش که سشوارش کشیدم روشن شد
حالا دیگه ریسکش پای خودت اگه گوشیت سوسوله ولش کن اگه نیست خب بشورش ولی قبل روشن کردنش سشوار بکش

نه ضایع چرا؟ اگه واقعا خودکار این رنگی پیدا می شه باید ازش استفاده کرد. منم که به شخصه یه خودکار با خودم بردم، نمی دونم چرا قبل اینکه نوبتم برسه گمش کردم. دیگه مامانم نجاتمون داد با خودکارش، وگرنه نتیجه ی انتخابات بدون رای من فاقد اعتبار می شد رسما.
:))))) آقا پس یادت بمونه دیگه خودت بعدا بهم یادآوری کنی، من خواستم بیام وعده م رو وفا کنم خودت وبلاگ نداشتی. گم هم نشی خواهشا ازت آدرس نداریم هیچی. یهو سر پل صراط بیان جلومون رو بگیرن بگن شما در زمان های دور به یک موجود نارنجی رنگ یه کامنت بدهکار بودید، جهنم از این وری ست لطفا. در همان شعله های نارنجی بسوزید.

انصافا باورم نمی شه یکی تو دنیا وجود داره که عملا همچین کاری با گوشیش کرده! در حد شوخی می تونم باورش کنم. :))) آخه گوشی؟ شست و شو؟ شیب؟
خوبه همین جوری گوشیم، قربون اون ریخت کثیفش برم. قصد جونش رو که نکردم.

استامینوفن جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 21:38

جدی دلم میخواد بدونم چطور تمیزش میکنی:/

مارکش رو انتخاب نکردی اخه وگرنه میخریدم برات.تازه من نمیدونم اژدهایان :دی کجا زندگی میکنن ک بخام بفرستمش:)
جدای از شوخی بعدا ک تمیزش کردی حالت بهم نمیخوره بخای باهاش زنگ بزنی و گوشی رو بچسبونی ب صورتت؟اگر منبودم یه گوشی ساده رو ترجیح میدادم

آقا من شوخی سرم نمی شه ها، اگه انصافا واسم می فرستی آدرس لانه ی اژدها رو فاش می کنم. می ارزه!
فقط ببین پولش رو از کجا جور می کنی دیگه، :-" چون از آیفون پایین تر فایوُریتم نیست.
تصمیمم رو گرفتم، اگه واسم کسی گوشی نو نفرسته (اشاره به هیچ شخص و قرص خاصی هم نیست :-") جلدش رو فعلا بی خیال می شم. روی بدنه ی خودش رو هم یکم با الکل تمیز می کنم، و حسابی هم می چسبونمش به صورتم و وانمود می کنم هیچ اتفاقی نیفتاده. کافیه یکم حافظه م رو پاک کنم فقط. کاری نداره واسم ک. بی خیالی محض طی می کنم. و در ضمن این چون جلدش دو وره بود تقریبا می شه گفت به غیر از جلد هیچ تیکه ی دیگه ایش تماس مستقیم پیدا نکرده با...

شن های ساحل جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 22:02

فکر نمیکنم الکل جدی گزینه خوبی باشه مگر از پد های نازک الکلی که براب تزریق استفاده میشن اونا الکل زیادی نداره که توی گوشیت بره بهتر توی نت بگردی در موردش بخوونی :)...جات خالی بعد از یک صبحانه حسابی رفتم رای دادم:)))و نمیگم به کی

چه خوب، می گن مهم شرکت کردنشه. شایدم مهم نباشه ولی این چند روز اینقدر جو گیر شدیم، نا خودآگاه هر کی به ذهنم می آد ازش می پرسم رای داده یا نه. به هر حال به یه نفری رای دادی دیگه، فقط سفید نداده باشی صلوات. :))
آخه انصافا من برم در مورد پد های الکلی سرچ بزنم ببینم کدومش مناسب گوشیمه؟ خوب به صورت کاملا عملی پنبه رو می زنم تو الکلی چیزی می مالم روش دیگه.

نارنجی جمعه 29 اردیبهشت 1396 ساعت 22:11

حالا اگه بگم گوشیم هیچ مشکلی نداشت و فقط برای تمیز تر شدنش شستمش بیشتر تعجب میکنی
البته بچه بودما درحد اول و دوم راهنمایی
ولی خداییش گوشی پوست کلفتی بود

بله قطعا تعجّب می کنم. ولی حالا باز تو می ذاری پای سنّ کم اون موقعت، من اینقدر آدم مرفه بی درد دیدم که واسش مهم نیست گوشیش چی می شه، اراده کنه فردا یکی با ورژن بالا تر تو دستشه!
تو دانشگا مورد داشتیم گوشی رو با خودش برده بود زیر دوش حموم. بعد آورده میگه این چرا تاچش دیلی گرفته. بهش می گفتم خوب چرا بردی ش زیر دوش؟ جواب می داد نمی شد باید تکست می دادم! :/

Elsa سه‌شنبه 2 خرداد 1396 ساعت 22:05

فقط کامنتای این پست
شادم کردی کیلگ به حق این وقت عزیز خدا شاااادت کنه

+چرا شستن گوشی انقد نامأنوسه برات؟؟؟؟
مادر بنده هروقت احساس میکنه گوشیش کثیفه میشوره :))))))
حالا کثیفی از نظر ایشون : دست بچه بوده معلوم نیس چقد تف مالی کرده - فلان روز فلان جا گذاشتمش به دلم نمیشینه

بعلهههههه شومام بشور مشکلی پیش نمیاد :)
گوشی مامان من که به ماهی یه بار حمام که عادت کرده :)

آقا یعنی چی اینقدر جدی میاین همچین پیشنهادی می دین... تاچش خراب می شه خب. :|
یه بار زیر نم نم بارون باهاش عکس گرفتم (دقت کنید زیر نم نم بارون) چنان نازی کرد که بیا و ببین. تا یک هفته داشتم بالا سرش بیبیدی بابیدی بو می کردم تا درست شه...
بعد فرض کن یه درصد خراب شه، همین حالت کثافت گونه ش هم از کفم می ره. خانواده کلا عادت ندارن حرکت خاصی بزنن واسمون هرچند این بنده خدا فکر کنم یه پنج سالی عمر کرده باشه ولی بازم به هر حال، خودم هم که پول ندارم هیچی از خودم. تا آخر این هفت سال باید با قلم پر و کاغذ پوستی ارتباط بر قرار کنم با دیگران.
دیگه عرض کنم که حتما گوشی مادر یه مدل توپ و خفن تشریف دارن، مال ما هم توپه ولی ازین نظر که بشه شوتش کرد تو سطل آشغال!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد