Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

رویای سکنجبین _۲

Ep two:


"هموگلوبین گلوکوزیله"


- عبضی خانومه یک گاااالن ازم خون گرفت.

- عی بابا چرا فحش می دی حالا؟

- می دونی من الآن چقدر اکسیژن می تونستم جا به جا کنم با اون خون هام؟ 



اندر باب شهرت ۲

امروز اومدند باهام مصاحبه کنند،

- افتخااااار نداااااادم.

هاه.

یک راهروی تمام، خبرنگار دنبال سر من راه آمد و التماسم کرد.

خیلی هاه تر.



قابل تامّل:


- مصاحبه تون چه جوریاست؟

- چند تا کلمه می گم اولین چیزی که به ذهنتون اومد رو می گید.

- یعنی چی؟

- مثلا من می گم "ایران"، شما می گید "غرور".


× وااااااااو. غرور! بچه ها، غرووووووووور!

قووور قووور.


رویای سکنجبین _۱

# معرفی نامه: فهمیدم هش تگ چیش کنم! هش تگ یه سری دیالوگ ها (شایدم مونولوگ ها)ی درونی/برونی که شما نخواهید فهمید که بین کی و کی رد و بدل شده، شاید هر دو نفرش خودم باشم. شاید هیچ کدومش من نباشم و صرفا شنونده و نظاره گر بوده باشم. شاید واقعنی اتفاق افتاده باشه، شاید صرفا ساخته و پرداخته ی ذهن مریض نویسنده باشه. ولی نقلش خالی از لطف نیست.


درواقع دیالوگ ماندگار فیلم باید بشن اینا،

همونایی که تو گود ریدز و ویکی کوتو، شر (شیر که بنویسم با مایع سفید و جنگل و اینا قاطی می کنید لاطی شو نوشتم) می کنن ملت.

ولی چون فعلا من یه میل (ارد)  ندارم که برم شروع کنم فیلم خودمو بسازم و بعدش بره تو ویکی کوتو یا گود ریدز، اینجا جمعشون می کنیم تا بعدا ببینیم چی می کنیم باش. علی  الحساب تا کپی رایت نخورده مجازید لذت ببرید!

و اگه یادتون می آد وبلاگ قبلا همچین بخشی داشته بگید ادغام کنم. حافظه م شدیدا ضعیفه  تو این موارد و دقت نمی کنم و رسما دیگه نمی دونم چی نوشتم این رو و چی ننوشتم.

-----------

Ep one: 


- چی شد که اینقدر با رفیق فابات عوضی شدی؟

- اجازه آقای قاضی؟ هورمونام زد بالا عاشق شدم!