Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

اندر باب شهرت ۲

امروز اومدند باهام مصاحبه کنند،

- افتخااااار نداااااادم.

هاه.

یک راهروی تمام، خبرنگار دنبال سر من راه آمد و التماسم کرد.

خیلی هاه تر.



قابل تامّل:


- مصاحبه تون چه جوریاست؟

- چند تا کلمه می گم اولین چیزی که به ذهنتون اومد رو می گید.

- یعنی چی؟

- مثلا من می گم "ایران"، شما می گید "غرور".


× وااااااااو. غرور! بچه ها، غرووووووووور!

قووور قووور.


نظرات 2 + ارسال نظر
شایان یکشنبه 14 بهمن 1397 ساعت 19:07 http://florentino.blogsky.com

یه بار اون برنامه هه بود که صبح میومدن پیاده روی خانوادگی اومد شهر ما...مام تیپ زدیم (شبیه عقب افتاده ها شده بودیمااا) رفتیم بیرون مصاحبه بدیم.
خیلی اتفاقی از جلو مصاحبه کنا رد شدیم و خیلی اتفاقی افتادیم جلو میکروفن طرف.
گفت شما ورزش می کنید؟
گفتیم آره آقا..ما هر روز صبح تا پای اون کوه میریم و برمیگردیم!
طرف یه نگاه کرد و گفت باشه..ولی..
و قطع کرد رفت.
.
.
پخشش هم نکردن بور شدیم :(

خب ورزش می کردین دیگه. مشکلش چیه.

منم خیلی مصاحبه کردم پخش نشدم.
ولی دوبار از تلویزیون ملی پخش شدم. سوووز. :))))

شن های ساحل یکشنبه 14 بهمن 1397 ساعت 23:48

من هر زمانی که بوده با حداکثر سرعت ازجلوی دوربین فرار کردم همین.

ای بابا. چرا.
کلا هر مصاحبه ای؟
دوست نداری جلوی دوربین باشی یعنی؟
برای دوربین ندیده و تریبون نداشته ای چون من قابل درک نیست خب.
عقده ی سخن رانی و مصاحبه دارم به شخصه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد