Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

هی ژیگیلی ژیگیلی ژیگیلی ژیگیلی

   خدایا.... چه خبره؟ آخر الزّمان شده؟ به من بگو خداوندگار طاقتش رو دارم. مامانم داره امیر تتلو گوش می ده. 


پ.ن: و به خاطر صدای منحوس تتلو هم که شده من  جیگیلی وارانه اخمامو باز کردم الآن. چون خیلی سرزده اومدن دم در خونه مون یه بسته باقلوا تقدیم کردن رفتن. باقلوا. باقلوا. باقلوا. از تک تک  سلول های بدنم شادی داره تراوش می شه الآن. من... خیلی... بیش از حدّی که بتونم توصیفش کنم... باقلوا... دوست دارم. و الآن... تک تک... سلول های ترشّح کننده ی بزاقی م... پایکوبی و جشن راه انداختن دور هم....ای کاش می شد... با نیاز های حیوان گونه... اینقدر خودمون رو خفه کنیم... که بترکیم. عقل و شعوره اضافه س. به جدّم که اضافه س. کیلگ در سرزمین باقلوایی.

نظرات 6 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 20 شهریور 1396 ساعت 23:14 http://dastankhoneh.blogsky.com/


ژیگیییلیی

شایان سه‌شنبه 21 شهریور 1396 ساعت 01:34

من اولین سی دی رپی که داشتم دوتا ترکش تتلو بود. اولی جیگیلی جیگیلی دومی پیشی پیشی !
کیلگ گواهینامه م امروز رسید. ماله تو بود فک کنم شام میدادی!
عکسشو میفرستم برات ببینی!

پیشی پیشی کدوماس؟ فکر کنم نشنیدمش یا یادم نیس. :)))

ضمنا یه تبریک گنده. خیلی گنده.
می دونم چه حسّی داره. برای یه لحظه فکر می کنی چه کار شاخی انجام دادی و بالاخره شدی یه آدم موفق که گند نمی زنه تو همه ی امتحان های رو به روش. :)))
بچّه من گواهی نامه م یه سال پیش اوایل شهریور اومد دم در خونه مون به هیشکی هم شام ندادم. :))))
تو قرار بود شام بدی که از زیرش در رفتی هی پیچوندی ما رو.
ناموسا با سه جلسه تو شهری رفتن، و بار دوم قبول شدن، من که هیچی اگه کل بلاگرای بلاگ اسکای رو هم شام بدی کافی نیست. خیلی راحت از دام گواهی نامه رهیدی. باور کن. اینور اینجوری نیست اصلا.

پاکت نامه ش هم نگه دار. من یادگاری نگهش داشتم جزو گنجینه هام. :))))

شایان چهارشنبه 22 شهریور 1396 ساعت 01:46

دیدی؟

خیر، از کجا باید ببینم دست به هنرتون رو قربان؟ :))))
رو وبلاگم فرستادی / یا رو وبلاگت/ یا چی؟
پیغام یا همچو چیز مشابه ای دریافت نشده.

شایان چهارشنبه 22 شهریور 1396 ساعت 15:09

فرستادم به این ایمیله که دادی :/

عه؟ چه خفنی ام من. ایمیل ساختم چک نمی کنم. :))))))
دیدمش.

اوّل اینکه یه دیقه وایسا برم از حسودی زمین گاز بزنم. آقا آخه تاریخ صدور اینقدر شیک و رند و همه چی تموم؟ گاز... گاز... گاز...
نود و شیشِ/ شیشِ/ شیش...
خدااااااااااوندگار.
حتّی رفتم به زور ببینم تو این تاریخ من چه اتّفاق هیجان انگیزی برام می تونسته افتاده باشه. دیدم خبر انتقال دائم شدنم رو تو همون روز بهم دادن... کم کم دیگه رگ حسودی م خوابید. خوابوندمش. :)))

ولی واقعا تاریخ محشریه. خوش شانسی خیلی، شاد باش باهاش.

راستی تو هم از اینایی هستی که تاریخ تولد شناسنامه ای ت فرق می کنه با اصلیش؟ یا واقعا یک مهر بیاییم بهت تبریک بگیم دوباره؟ :))))
چند ماه پیر تر گرفتن شناسنامه ت رو. :)))) نیس که خیلی هم از پیر شدن خوشت می آد.

عکس هم که. ابروهات رو خوب هندل کرده نا موسا. حضرت شفاف به انضمام ابرو شدی. |:)

حالا جدی جدی شام یُختی؟ اصرار نکنم دیگه؟ هوووف.

شایان پنج‌شنبه 23 شهریور 1396 ساعت 05:10

اره من از اونایی ام که پیرم کردن که زود برم مدرسه..تو چی؟..انگاری هستی!
عاخ ابرو....اصن تو هویتم شده لامصب. فک کن یه روز برم کوتاشون کنم...بعد افسر گواهینامه م رو ببینه....خخخخخخ
.
.
دارو کرج قبول شم بهت یه شام میدم..چه طوره؟
ولی قبول نشم دیگه اصن به چش نمیبینیم. میرم افسرده میشم..شایدم خودکشی کنم

ببین آخه من انصافا نمی فهمم چرا همچین کاری کردن باهات. تو اوّل و آخرش چون نیمه دوم بودی دیر می رفتی مدرسه. حالا بازم یک مهر گرفتن واست شناسنامه رو. بازم همون نیمه ی دو می ری مدرسه. فلسفه ی پشتش رو نمی فهمم.
آره منم یک همچو چالشی دارم. ولی در عوض منو جوونم کردن ورژن م هفتاد وشیشی باشه. خخخ.

امیر چهارشنبه 5 مهر 1396 ساعت 11:02

لایک !
البته به اون بخش آخرش که گفتی اون عقل و شعوره اضافس
آره خدایی . واقعا اضافس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد