Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

قاتل، جلاد، دالک دوران

ای،

قاتل های..

قاتل های..

قاتل های..

قاتل های..

قاتل های...

قاتل های...

قاتل های...

قاتل ها!

قاتل ها.

جهان سوم هم نه، نهم؟ دهم؟ چهلم؟

فقط دلم می خواد صاااف بزنم وسط فرق سرم، که عمل تغییر جنسیت محمد رضا فروتن در عرض دو ساعت اینجور مثل بمب می ترکه و الان از همه ور دارند با شوق و ذوق تحلیلش می کنند و به قول خودشون کپ کردند،

از اون ور مردم دارن  شرحه شرحه  می شن با کرونا و زیر ساطور زهرآگین جمهوری اسلامی و دیگه ابدا کسی براش مهم نیست.

عادی شده می فهمی؟

می بینی دغدغه تا کجا پایین امده؟ فهمیدی چرا ایران اباد نمی شه؟

کاش خاکی بر سر من بشه سریع تر راحت بشم فقط نبینم دیگه این حجم حماقت هم سن و سال ها و هم وطنانم رو.


یا کاش اگه قراره این مخشون روزی درست بشه سریع تر اتفاق بیفته، یعنی می گی من باید تا چهل پنجاه سالگی صبر کنم تا اینا هم مثل استادا و کسانی که قبولشون دارم، فکرشون فکر بشه؟ 


اینقدر انرژی منو می خورند با این افکار، حتی تو همین وبلاگا که می چرخم اینقدر فکر های جهان ان اُمی لانه کرده، اعتراضم کنیم حاجی این فکرای دست اولت ساقی اش کجاست بگو ما هم مشتری بشیم، می شنفی که کسی مجبورت نکرده بخوانی کسی مجبورت نکرده فالو کنی این تفکر منه من در تفکر ازادم کسی مجبورت نکرده نظر بدی! د آخه لامصب مثل قارچ رشد کردید هر جا برم افکار مسخره ی شما هم هست، چه جور نخوانم. خب از جلوی چشمم گم و گور بشید که دیگه نه ببینمتون نه بشنفمتون نه بخوانمتون. پر از توهین... پر از کلیشه... خالی از احساس... خالی از فهم... پر از تفکرات پوچ زنگار گرفته که اینقدر می پرستندش گویی از ابتدای خلقت  در ژنومشان کد شده!

یادمه سالای اولی که وبلاگو باز کرده بودم، حال بیشتری داشتم واقعا نظراتم رو با حوصله توضیح می دادم و بحث می کردم، واقعا نمی دونم اون زمان چی فکر می کردم پیش خودم، الان که ابدا  حس و حالش نیست فقط هر چیز هردمبیلی می بینم توی فضا های مجازی وقتی  امپرم می زنه بالا به خودم می گم ولش کن بذار طرف بره تو حماقتش خفه بشه مگه من وقت ارزشمندم از سر راه امده که برم یه احمق رو راضی کنم کله اشو حداقل نیم سانت بگیره بالاتر! دیگه خیلی باید طرفمو دوست داشته باشم که حس کنم ارزش بحث کردن داره، وگرنه که دیگه گذاشتم روی اتوپایلوت هرکی زندگیی خودش وظیفه ی من نجات این مردم از نادانی شون نیست. واقعا جوون تر بودم عجب بچه ی گلی بودما. اخیرا که حتی امپرم هم نمی زنه بالا دیگه بی حس شدم اینقدر چرت و پرت شنیدم و دیدم و خواندم و ایگنور کردم. 

وضع تا اونجاییی دراماتیکه که گاهی  دوست دارم خالصانه ببرم دست یک سری ها رو در دست پورن هاب و سایت های دوست یابی و چت روم و اینا بگذارم بگم، افرین عمویی شما همین جا باش لذت ببر اینا مال شماست فقط، بقیه جاهارو انگول نکن لطفا. 


پ.ن. اقا مردم لات ول گوشه جوق و کوچه خیابون بودند اعتراض نمی کردم، ولی اینا خیرات سرمون اکثرا دانشجوی های اکادمیک بهترین دانشگاه ها اند ها. خیرات سرمون هر کی نخوانده باشه، اینا توی علمشون خوانده اند، اینا دانشش رو دارن که تغییر جنسیت چیست و چرا، ولی بازم می بینی جوکش را می سازند. وقتی وضع عنتلکت های مملکت اینه، وضع باقی کشور چیه؟ خیرات سرمون. واقعا خیرات سرمون. بی عمل ترین عالم های جهان، در کشوری لانه گزیدند به نام ایران. و فقط ... ( این قسمت  از نظر خودم فحش خوبی نداشت  و حذفش کردم. محتوا اینکه پایین تنه به پایین فکر می کنند.)


پ.ن. نازنین؟ اسید؟


پ.ن. محمد رضا فروتنم نمی شناسم راستش! قیافه اش رو دیدم ولی به اسم نمی شناختم. 


پ.ن. روز بعد. دیدم پنج دقیقه پیش در ساعت ده و هفت دقیقه صبح، خود بازیگر پست تکذیبیه اش را گذاشت... و این صرفا قضیه ای شد که مغز های کوچک زنگ زده همدیگر را بهتر بشناسیم. داشتم فکر می کردم به تحصیلات هم نیست حتی... گاهی یک پیرمرد پیرزن روستایی که تمام عمرشون یک جای بسته بزرگ شدند و زندگی کردند، چنان جهان بینی وسیعی می تونند داشته باشند و سطح درکشون به حدی وسیعه،  که وصفش نیست واقعا. این حجم نفهمی و مفلوکی نمی دونم از کجا می آد، ولی لزوما با تحصیلات هم ارتباطی نداره. تحصیلات تا حد خوبی می تونه فاکتور پروگنوز خوب باشه منتها.

اگه، دالک بودم، با خواندن کامنت ها، دیشب از شدت عصبانیت حداقل هزار نفری رو درجا زیر پست های اینستاگرام فروتن اکسترمینیت (منهدم) کرده بودم.