Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

هاهاها سوختی کیلگ

فردا یک نوامبر نیست.

فردا سی و یک اکتبره بد بخ.


شایدم روح ها اومدن به مناسبت هالووین تسخیرم کنن امشب...

.

.

.

خب فردام دیگه پر شد. 

الآن با روح ها مذاکره کردم،

قرار شد به عنوان اژدهای نفس آتشین،

فردا با ساحره های جارو سوار،

 و کدو تنبل های خبیث،

و مومیایی های باند پیچی شده،

و اسکلت های خون افشان،

و زامبی های مخ در دهان،

و گرگینه های زوزه کشنده ی آب از دهان آویزان،

و عنکبوت های پشمالو پا،

بریم پدر پدر پدر پدر پدرسوخته ی همه ی اینایی که امروز اینجوری باهام تا کردن رو در بیاریم از ترس بمیرن. حتّی شما دوست عزیز...


به قول محسن افشانی... زخمی شون می کنیم.

این نوع از زخمی کردن مد روزه. دیگه خطرناک تر از این  پیدا نمی کنید تو عالم. اونم تو شب هالووین.

محسن افشانی وار زخمی تون می کنم. ببین کی گفتم.

مگه شوخیه؟

می گن پا رو دم شیر نذار...

جدّی چی پیش خودتون فکر کردید که اومدید با دم اژدها ور می رید؟

نه واقعا دم اژدها؟

دم اژدها؟

دُمِ ...؟