Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

سری مذاکرات نوترونی، اپیزود اوّل، پلان اوّل

توی این 18 سال تا حالا اون طوری که باید و شاید به شب قدر دقت نکرده بودم. مسلما درس خیلی از فرصت های زندگیم رو ازم گرفته تا به حال. ولی خب. امسال اولین سالی بود که کاملا می تونستم ذهنم رو درگیر کنم بدون واهمه از این که بیش از حد درگیر شه و وقتم رو هدر بده. با فراغ بال! :>


سوال های جالب زیادی امشب باریدن رو مغزم. پس اولین موضوع  رو می نامم شب قدر و باالطبع دعایی به نام جوشن کبیر. دعایی که تنها ابزار من بود امروز برای کسب اطلاعات و آشنایی بیشتر...


1) تا حالا به این دقت کرده بودید که اَحیاء یعنی چی؟ بعد اینکه آیا شب قدر مساوی ست با شب احیا؟ یا می تونن فرق داشته باشن؟ اصلا چرا این شب ها رو شب اَحیاء می نامند؟!!


پاسخ ها و تز های احتمالی:

   تا جایی که خودم می دونم، اِحیا شدن به معنا ی زنده شدن هست. مثلا تو پزشکی یه نفر که ضربان قلب نداره باید به سرعت اِحیا بشه وگرنه می میره!

در ورژن اینترنتی فرهنگ فارسی معین نیز یافتم که اِحیا به معنای شب زنده داری کردن و شب را به عبادت گذرانیدن نیز می تونه باشه.که اتفاقا این معنی خیلی به اعمالی که ما در این شب انجام می دیم نزدیکه.

ولی این واژه اون طور که دقّت کردم تو سخنان بقیه سرکش "ــــَــ" داره. و لذا هیچ کدوم از معانی بالا براش صدق نمی کنن!


ولی از طرفی واژه ی اَحیا طبق فرهنگ عمید آن لاین، جمع عبارت "حَی" به معنای زنده هست. پس شب اَحیا می تونه به نوعی شب زندگان باشه. آیا می شه گفت همه ی کسایی که تو شب اَحیا شرکت می کنن زنده هستن و بقیه مرده اند از این نظر؟

یک احتمال دیگه هم وجود داره! آیا همه ی اطرافیان من به اشتباه تلفظ می کنن" اَحیاء" و باید بگن "اِحیاء"؟! از این غلط های رایج و مصطلح طور؟!

و حتی یه احتمال دیگه هم بی ربط نیست. اون هم اینکه اَحیا و اِحیا در لفظ متفاوت باشن ولی معنی هاشون مشترک باشه. مثلا یه چیزی تو مایه های آموزْگار و آموز ِگار!!!


برای اون تیکه ی آیا شب قدر == شب احیا هم چیزی دست گیرم نشد. نمی دونم فرقی بینشون هست یا نه!


2) حتما شنیدین که می گن قرآن در شب قدر بر پیامبر نازل شد. پس اونی که توی کتاب دینی ما نوشته بود طی 23 سال و به صورت تدریجی کشکه؟ یا آیا هم تو شب قدر و هم تو بیست و سه سال تدریجی قرآن نازل شده؟ یعنی خداوند چندین بار قرآن رو نازل کرده؟ چه نیازی می دیده در اون صورت؟


پاسخ ها و تز های احتمالی:

   گویا این سوال چندان هم بی ربط نیست. چون توی اینترنت جواب داریم براش کرور کرور.


عده ای مثل علامه طباطبایی بر این عقیده اند که قرآن دو بار نازل شده. همون فرض اولیه ی خودم. یعنی یک بار برای شخص پیامبر و یک بار برای مردم عامه! ولی مشکلم اینه که چه نیازی به دوباره کاری بوده؟ هدف از دو بار نازل شدن چی می تونسته باشه؟


یه نظریه ی دیگه ای هم که پیدا کردم مبنی بر این بود که در شب قدر قرآن کاملا بر قلب پیامبر نازل شده ولی تقسیم بندی سوره و آیه و غیره توش وجود نداشته. برداشتی که از این نظریه داشتم این بود که انگار که نسخه ی بتا بوده باشه اون قرآنی که در شب قدر نازل شده و سپس جزء به جزء در طی بیست و سه سال سوره ها با تقسیم بندی مشخص بر پیامبر نازل شدن. هرچند این نظریه هم عقلانی نیست برای من. چون این طوری این امکان پیش میاد که نا به خرد هایی چون من بگن که بیا. قرآن تحریف شده توش!!! اوّل یه چیزی بوده بعدش عوضش کرده خدا!!!


راستی برای اطلاعات بیشتر بد نیست بدونیم نزول قرآن در شب قدر به "نزول دفعی" معروفه.


تا جایی که در یافتم نظریه ها متعدد بودند و بین علما هم اختلافه در جواب این سوال. من واقعا دلخورم که چنین چیزی رو فرو کردن تو کله ی من دانش آموز _بی هیچ توضیحی!!!_  و حال خودشون هم اطلاعات موهومی ازش دارن صرفا! نامردیه شدیدیه!!!!!!!


3) یحتمل می دونید که تاریخ شب قدر اصلی مشخص نیست هنوز و ما بین سه شب نوزدهم ، بیست و یکم و بیست و سوم رمضان یه لنگ در هواییم و از ترس توی هر سه تاش عبادت می کنیم که قطعا یکی از سه تیرمون به هدف خورده باشه.  همین الآن که در حال وبگردی در مورد شب قدر بودم و به بلاگی برخوردم که اومده بود ثابت کنه شب قدر با احتمال قریب به یقین همون شب بیست و سومه و احتمال شب قدر بودن شب های نوزدهم و بیست و یکم خیلی کمه.


مبنای استدلال یکی از آیات قرآن بود که می گه: "ما قرآن را در شبی مبارک نازل کردیم."

و گفته شده بود که چون شب های نوزدهم و بیست و یکم به ترتیب شب های ضربت خوردن و شهادت حضرت علی هستن، پس شب های مبارکی نیستن برای ما و می مونه شب بیست و سوم.

با این موضوع هم مشکل دارم شدید. حیف که تب وبلاگ مذکور بسته شد و الان هرچی می گردم نمی تونم پیداش کنم که از نویسنده ی خود مطلب بپرسم.

لذا با وبلاگم در میان می گذارم باشد که فرجی شود.

اولا آیا شب بیست و سوم شب سوم شهادت حضرت علی نیست؟ آیا از نظر اون نویسنده و مطابق با استدلال های خودش چنین شبی می تونه مبارک باشه برای ما؟

دوما آیا نزول قرآن قبل از شهادت حضرت علی نبوده؟ خب پس دوشواری نداریم که! زمانی که قرآن نازل شده هنوز حضرت علی نمرده بوده که بخواد این سه شب رو نا مبارک کنه! هوم؟!


4) در دعای جوشن کبیر مشاهده کردم که مبنای دعا بر این اساس بنا شده که خدا رو با انواع و اقسام القاب و کلماتی که در بیان می گنجه منادا قرار بدیم. ولی تهش نفهمیدم خواسته مون چیه. صرفا حس کردم هی خدا رو صدا زدیم زدیم زدیم تا شد صد تا فراز. بعدشم خیلی شیک بدون بیان خواسته مون جمع کردیم رفتیم خونه!


جواب قطعی:

جواب ساده ی این سوال به ذهن خودم رسید بعد از اندکی فکر. به ذهن خود به اصطلاح ریز بینم که درشت ها رو سخت می بینه! خب این همه می گفتیم:


"لْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یَا رَبِّ"


هدف همین بود. خدا رو برای همین یک خواسته صدا می زنیم. خواسته ای که صد بار تکرار می شه. رهایی از آتش!


5)شنیده بودم که در شب احیا مردم شرکت کننده در مراسم قرآن به سر می ذارن. ولی هر چه قدر از پوشش دوربین های صدا و سیما دقت کردم کسی قرآن به سر نگذاشت. اگه هم بودن خیلی خیلی کم و تک و توک بودن. نه در حد عکس هایی که مشاهده میشه همگی قرآن به سر هستن. این کار کی انجام می شه؟ قضیه چیه؟ رسم و رسوما عوض شده؟ یا تلویزیون نشونش نمی ده؟ یا من اشتباه انتظار داشتم و زمانی خارج از دعای جوشن کبیر این کار انجام شده که من ندیدمش از توی تلویزیون؟! اکثر کانال های مشاهده شده پس از اتمام جوشن کبیر قطع می کردن برنامه رو! فلذا ما عموما جوشن کبیری را دیدیم که در آن کمتر کسی قرآن به سر بود.


+ظرفیت هش تگ هام تموم شد! :((  این بزرگ ترین ایراد بلاگ اسکای هست!!! یعنی که چی آقا جان ما دلمون می خواد هوار تا هش تگ بزنیم. یعنی چی که فقط ده تاش رو قبول می کنی به درد نخور لعنتی؟! مجبورم بقیه ی درگیری ها رو توی پست دیگری بنویسم.



پ.ن:شروع نوشتن پست در شب قدر بود. ولی به درازا انجامید و زمان انتشار آن با زمان شروع نویسنده فرق داره کمی تا قسمتی!

پ.ن دوم: پست طولانی ست. احتمال غلط املایی داشتنش هم بیشتر از بقیه ی پست ها. خصوصا اینکه کلمات غیر فارسی عجیب غریب هم زیاد داره. ما هم که یک عدد کیلگ بی سواد ولی متنفر از غلط املایی ها. اگه دیدید حتما/لطفا گوش زد کنید. ممنونتون می شم زیـــــاد!