Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

به ماندگاری ستاره های آسمان

شب چله امشب نیست، ولی ما ها  امشب گرفتیم  و فردا که اصلشه رسما هیچی نداریم.

فلذا این وظیفه رو بر خودم می دونم که تا وقتی که حس یلدا  دارم به شما هم بپراکنم.

دوستان عزیزم یلدای شما مبااارک. 

با آرزوی اتفاقاتی به هیجان انگیزی آب ترش اناری که در چشم می پرد.


پ.ن. مرسی که همه تون امشب شب یلدا گرفتید. والا ما امشب اومدیم پیش هرکی نق بزنیم که چرا تاریخ جشن شب یلدای خانواده مون درست نیست، از دوست و همسایه و گل فروش و مرد در حال پارک و فروشنده ی سوپر، همه گفتند ما هم داریم می ریم امشب بگیریم. خیابون هم که دقیقا همین الآن هم چنان شلووووغ  با وجودی که ساعت دوی شب هست.

و البته مادربزرگم با اطمینان به من گفت، در زمان های خیلی خیلی قدیم که ما ها وجود نداشتیم، طبق رسم و رسوم ها جشن شب یلدا رو دقیقا بیست و نهم آذر می گرفتند.

امشب به بچه های خوابگا فکر کردم و اینکه خیلی هاشون پیش خانواده ها نیستن. به نظرم حس خریه. واس من که خیلی بود حداقل. البته بستگی به اعتقادات و وابستگی ها هم داره. من خودم تو این یه مورد خیلی سنتی فکر می کنم و تو این یه روز خاص گوربابای همه چی می کوبونم پای هر چیزی به جز جمع خانوادگی شب یلدا. حتی یک آن ته دلم خیلی دلم خواست دوستای نزدیک خوابگاهی م رو دعوت کنم همراه ما باشند توی جمع و مبادا حس گند داشته باشند به خاطر دوری از بزرگانشون.

به هر حال یلدا رو هر طور که برگزار کردید، چه امشب، چه فردا... چه با خانواده، چه تنها... چه با هندونه، چه بی هندونه... اصلش حسیه که تو دل باید به وجود بیاد. اون حسه رو براتون می خوام. بازم مبارک.

این ویدیو رو یک هفته ای هست دیدم و در نظر داشتم در شب یلدا باهاتون به اشتراک بذارم. مرتبط خیلی فکر نمی کنم باشه، ولی مسیر احساسش تو وجود من می تونه با مسیر احساسی شب یلدا تداخل کنه.

تو این مایه ها، که قدر تک تک ثانیه ها رو باید به سان یک گل سرخ دونست. همین چند لحظه ی اضافی از شب رو حتی.

تقدیم به شما: