Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Q live

امسال اولین سالیه که من علاقه یا جرئت یا وقت یا حوصله یا دم و دستگاه یا اینترنتشو پیدا کردم که در لایو ملت در اینستاگرام شرکت کنم.

و چهارپنج تا لایو تا الان شرکت کردم.

خیلی باحاله.

مخصوصا سلبریتی های مورد علاقه ات...

مثل یک بزم خصوصی می مونه. :)))

عدد اون بالا رو نگاه می کنی و با خودت می گی ما الان سی صد نفریم فقط با این آدم مشهور داخل یک فضا. حس باحالیه.

من اکثرا لایو بازیگر ها رو شرکت کردم تا الان.

امشب لایو جیسون رالف بازیگر کوئنتین کلدواتر بود... همزمان با ترور اینهورن بازیگر نقش جاش. از این هایی که دو تایی می کنند در صفحه.

من بنا به رسم قدیمی خودم مجیشنز فصل اخر رو تمام نکردم و دو تاشو نگه داشتم. کلا فانتزی ها رو تمام نمی کنم دلم نمی آد.

ولی اخ که دلم تنگ شده بود برای کیو! چون یادتونه کیو تو فصل چهار مرد و من چه عزایی امدم گرفتم اینجا؟ 


پست هزار و پانصد و چهلم اوری تینگ


کیو یکی از نزدیک ترین شخصیت ها به خودمه که تو دنیای فانتزی ها پیدا کردم. نمی گم نزدیک ترین، چون جا رو برای فانتزی هایی که قراره در اینده بخوانم باز گذاشتم. 

از طرفی دیدن جو خارجی ها و جدا شدن از جو  ایران، جدا شدن از جو زندگی روزمره، از دوستا، از خانواده، از چیزای روتین و در عوض وارد شدن به دنیای اونا خیلی برام ارامش بخشه کلا مثل ری استارت کردن سیستمم می مونه. حالم یهو اکسپوننشیال خوب می شه.

مثل زمانایی که قبل المپیاد مرلین می دیدم،

یا قبل امتحان نهایی ها دکتر هو.

وای خود بازیگرش هم باحاله. ازشون پرسیدند مورد علاقه ترین انگشتتون تو پا کدومه؟ گفت انگشت دوم (اشاره) از پای راست. به خاطر اینکه از همه بلند تره و می خواد بگه من انگشت وسطم با وجودی که می دونه میدل فینگر نیست و اندکس فینگره. :))))

خلاصه که دلم تنگ شده بود و سایفای باخت داد با کشتن کوئینتین. همینم شد که لغوش کردند برای فصل جدید! چون قازقلنگ بودند فکر کردند می کشه فیلمشون بدون کیو، در حالی که کیو کل داستان رو به دوش می کشید و ادامه دادن بیشتر فایده ای نداشت.



الانم که خدمت شمام، راحت ترین شلوارم رو پوشیدم و موبایلم رو سایلنت کردم و کلداکس خوردم و می خوام بمیرم دیگه یه امشبو. با خیال خوش. نه نگران خواب الودگی کلداکس باشم نه نگران زنگ موبایل نه نگران امتحانی که عمرا نمی رسم تمامش کنم. سطح دغدغه در این حد که خوشحالم که می تونم موبایلم رو برای فردا سایلنت کنم با فراغ بال.درک نمی کنی، خیلی خوشحالم از این حقیقت که صرفا روز درس و خانه نشینی و عدم ارتباط با بشریته فردا! امروز روز فوق العاده دپسرده کننده ای بود برام. ولی خواب. این ارام بخش جانان به انضمام کلداکس. جاهاااااان.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد