Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

چراغ ها را من خاموش می کنم - اپیزود دوم

با در نظر داشتن این پست با عنوان مشابه،

و ضمن تشکر سوبله  از زویا پیرزاد،

الآن می خوام یک احساس باهاتون به اشتراک بگذارم:


حس شب هایی که تا صبح بیداری و تعداد بارهایی که اعضای خانواده، تو تاریکی گیج و منگ بیدار می شن تا به سوی سرمنزل مقصود حرکت کنند رو می شماری.


یعنی قشنگ مردم آزاریه. :))) حیوانکی ها بندگان خدا.

نظرات 2 + ارسال نظر
شایان دوشنبه 17 دی 1397 ساعت 14:11

تجربه کردم ولی خب بیشتر عذاب وجدان بود که چرا نخوابیدم تا حس خوشایند!

حالا ما هم نگفتیم حس خوشایند.
یه حس بی همه چیز صرفا.

شن های ساحل دوشنبه 17 دی 1397 ساعت 20:52

میخوای کاملش کن سر راهشون یه تشت اب بزار یا بالشت بچین بخورن بهش بیفتن

هوم. تشت آب فقط برای افتادن کاربرد نداره، فراتره. خیلی فرااااا تره کاربردش!
خبیث نباشیم. گناه دارند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد