Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

خخخخ خندوانه

   دیگه چه قدر باید بنویسم که کل دنیا بفهمن جدّی جدّی خودم رو در مرحله ی اوّل وامدار و در وهله ی دوم مرید رامبد جوان می دونم؟ دمت گرم مرد. 

   همون قدری که پارسال  پامو کردم تو یه کفش که نبویان لب آهنگ رو به خاطر تک و پوز و قیافه ش برد، بازم پامو می کنم توی یه کفش که امسال مهران مدیری فقط به خاطر پیش کسوت تر بودنش لقب بهترین برنامه ی سرگرمی رو گرفت توی سه ستاره و بعدش هم بهترین مجری شد.


   رامبد! برنامه ای که مهران مدیری تولید می کنه، اصلا در حد برنامه ی تو نیست. انگشت کوچیک کوچیکشم نیست...اصلا من خودم عاشق مهران مدیری ام. شبایی که به قسمت های آخری  سریال های پاورچین و نقطه چین و باغ مظفر و غیره می رسیدیم از تموم شدنشون می زدم زیر گریه جلوی تلویزیون. بالاتر از اینکه نداریم... ولی وای از مردم اگر تجمّل گرا بوده باشن و صرفا رنگ و لعاب چشمشون رو کور کرده باشه. کسایی که با برنامه های تو می خندن، بدبختایی که با برنامه ی تو شده حتّی واسه یه ثانیه فکرهای اسیدی شون رو می ریزن دور و لباشون برای یه لحظه یه شکل لبخند محو بی رنگی به خودش می گیره، رامبد، اینا اون قدری تو بدبختی هاشون غرقن که وقت واسه قر و فر و پیامک بازی برنامه ی سه ستاره نداشته باشن. 

   تو مردم رو ببخش. به وسعت ایران مخاطب داری و بی رقیب ترینی. تو داری مردم رو از سنگ شدن نجات می دی. تو داری دست کودک درونشون رو می گیری و به زور می کشی ش بیرون از اون کمد تاریکی که رفته توش و تنها تنها داره گریه می کنه. تو داری جوونایی مثل منو از خودکشی توی حوضچه ی اسید نجات می دی  و هر روز بهشون می گی یه امروز رو بیشتر تحمّل کن. (به قول فاطمه اختصاری) تو خفنی، خلّاقی، ترسو نیستی و حرف های بقیه هیچ تاثیری روت نداره و تهش کاری که دوست داری رو می کنی. تو شاخ شاخ هایی و من عاشق رفتار و منشت هستم اگر پشت دوربین هم همینی باشی که می بینم.


   که من باور کنم برنامه ی تو دویست و هفتاد و یک هزار تا مخاطب داره و مال مدیری چهارصد و هشتاد هزار تا؟ اصلا که من باور کنم ایران هفتاد و اندی میلیون نفره و تو نیم میلیون هم مخاطب نداری؟  همه ش چرت محضه. پس من که رای ندادم چی؟ خانواده ی از هم گسیخته مون که به زور برنامه ی تو جدیدا به هم می چسبونیمش چی؟ اینا رو چه جوری به عدد تبدیل می کنن؟ مگه اصلا می شه اینا رو عدد کرد؟ همون قدر مسخره س که عدد شدن آدما تو کنکور. هاه. استاد مدیری ببخشند، ولی توی این حوزه از برنامه سازی، جوان ها همیشه گوی رقابت را می ربایند. برنامه ی سرگرمی ساختن خلاقیت و بی پروایی می خواهد، نه تجربه ی صرف. چیزی که رامبد به تلویزیون معرفی اش کرد و مدیری بر موج آن سوار شد.


   بذار برات از پنجاه سالگی م بنویسم آقای جوان. اون زمان -اگه تا اون زمان زنده بمونم...- دقیقا حسّی که الآن تو بیست سالگی م نسبت به آهنگ های عمو پورنگ (خصوصا اون آهنگ "می خوای برات گل بیارم؟" ش) دارم رو، نسبت به آهنگ های کلیپ شده ی خندوانه خواهم داشت. (خصوصا اون آهنگ "منو تو با هم هستیم" تون) و یقین دارم که اون موقع احتمالا با موهای سفیدم، بازم مثل اسب دور تا دور خونه م یورتمه می رم (اگر عصا لازم نشده باشم و نمی دونم آرتروز و اسکولیوز و کوفت و زهر مار نگرفته باشم) و بازم باهات شعر می خونم و تهش ام ازینکه تو مردی یا پیرشدی می شینم گریه می کنم و می کنم و می کنم و حسرت می خورم چرا هیچ وقت نتونستم یکی از دوستای نزدیکت باشم یا حداقل یه دوست نزدیک با مغزی شبیه به مال تو پیدا کنم. 


پ.ن: آهان راستی، از اینکه جو من اصلا اون جو داغون همیشگیم نیست و شب سیزده به در دارم از خندوانه می نویسم،  مشخصه که فعلا تعطیله کلاسامون؟ حالا هرکی چهارده به در می خواد بره کسب علم و دانش،تبریکات من رو پذیرا باشه. :)))))) من که نه حس ش رو دارم، نه حوصله ش رو و مجبور هم نیستم برم. اینو عمدتا نوشتم واسه بچّه های دبیرستانی و نیز کارشناسی هایی که چهار سال دیگه فارغ التحصیل می شن.  اینو نوشتم واسه اون یه سال و نیمی که قراره انترن بشیم و عیدمون به لجن کشیده بشه تو بخش. اینو نوشتم که وقتی همه یک تیر تعطیل شدن و من تا خود مرداد امتحان داشتم، بتونم نفس بکشم و ازحسودی نترکم. سوز به دل همه تون. امروز سیزده به در بود و من اصلا واسم مهم نبود که غروب سیزده به دره. چون چهارده به در دارم، پونزده به در هم دارم حتّی. :))))) یس. 

نظرات 3 + ارسال نظر
استامینوفن دوشنبه 14 فروردین 1396 ساعت 19:33

دورهمی جذاب تر از خندوانه اس(یا حدافل برای من).مزه ی خندوانه فقططط جناب خان بود که دیگه نیست

باور کن کودک درونت خیلی خجالتی تشریف دارن که اینجوری می گی. :))))) ایده ی برنامه شون یه چیزی فرای از بود و نبود جناب خانه. تکه، تک.
وگرنه ادای با کلاسا رو در آوردن و به استند آپ کمدی صرف خندیدن (تازه اونم نصف مواقع از روی زور برای اینکه ادای فهمیده هارو دربیارن) وژدانا کار سختی نیست کما اینکه هفتاد و پنج درصد متن های اجرا رو هم می شه از توی اینترنت دسترسی داشت بهش. کی دور همی تونسته اشک خنده ی مردم رو در بیاره؟ نهایتش یه "هه!" ی ساده س. این هنره که مخاطبت جلوی تلویزیون کبود و شه نفس کم بیاره از خنده که دور همی عمرا بلد نیست این کارو.
به عنوان یه برنامه ی انتقادی خیلی شاخه، ولی برای سرگرمی صرف هرگز.

شایان سه‌شنبه 15 فروردین 1396 ساعت 09:55

رامبد مدیریت و لوس بازیاش خوبن وگرنه به مهران مدیری نمیرسه. شخصیت واقعی شو هم میتونستی تو همون قسمت که با غفوریان مسابقه داشت ببینی، دیدی چه حیوون شده بود؟...تشنه ی شهرته.. ببخشید گند زدم بهشا!

آقا من دارم می گم خندوانه یه برنامه ی فوق العاده جدید و نوینی ه که در صورت عدم وجود رامبد جوان، هیچکس دل و جربزه ی عملی کردن ایده هایی که پشتش هست رو تو صدا و سیما ی ایران تا صد سال آینده نمی داشت و ما باید هم چنان شب عید روحانی ها رو نگاه می کردیم و قرآن ها ختم می کردیم و به لطیفه های دل نشین مجری های خبره ی شبکه ی یک سیما لبخند می زدیم. :)
این برنامه خلاقیت پشتشه و نوآوری و برای همینم ستودنیه چون چیزیه که جامعه الآن می طلبه.دقیقا به همون اندازه که پاورچین مهران مدیری نقطه ی عطف بود برای سریال های آب دوغ خیاری طنز قبل از دوران خودش. بحث اصلا مقایسه ی مدیری و جوان نیست، بحث مقایسه ی این دو تا برنامه ست. حتّی شاید همینم نباشه. من می تونم به راحتی الآن ماه عسل و دورهمی رو رقیب هم قرار بدم و مقایسه شون کنم، ولی خندوانه اصلا تیپش به اینا نمی خوره که با هم برن توی یه گروه و تازه بعدش انتظار مقایسه هم داشته باشیم.

ولی آره تو هم دیدیش اون روز؟ اون به هیچ وجه رامبد جوانی که من دوستش دارم نبود. به خاطر شهرت که نبود چون من حدس می زنم به علّت کم بودن شرکت کننده خودش رو هم توی مسابقه شرکت داد. ولی به خاطر هر فاکتوری که بود، واقعا رفتار غیر آرمانی ای بود... برای همین تو متنم نوشتم "اگه پشت دوربین هم همینی باشی که من می بینم." من صرفا شخصیت پشت دوربینش رو دوست دارم. اون لحظه ای که بی خیال عین یه بچّه ی هشت ساله ی بی دغدغه با کت و شلوار جلوی دوربین چرخ می خوره و دستش رو جلو عقب می بره و هیچی به کفشش نیست و تازه بقیه رو هم با خودش همراه می کنه. اون انرژی ش و اون شادابی ش موقع شعر خوندن. مهران مدیری بلده ازین کارا توی دورهمی بکنه؟ اگه بلده جلوی دوربین روش می شه انجامشون بده و براش مهم نباشه که مردم بیان براش کامنت بذارن :"وای تو چقد لوس و خنکی؟"

[ بدون نام ] یکشنبه 17 اردیبهشت 1396 ساعت 11:41

خب مثه اینکه هستن کسایی که مثل من از اول نشدن رامبد حرص بخورن :(((
رامبد خیلی خیلی خیلی ماهه
و خب مسلما ماه هم یه سمت داره که هنوز برای ما چندان شناخته شده نیست
اما ماهه
من بی پروا بودنش رو خیلی دوست دارم
منطقش رو
اینکه واسه ی خودش زندگی میکنه
ایده هاش
نمکین بودنش رو
و و و ...
در مقابل جدیدا مدیری رو زیاد دوست ندارم و از اینکه حس قدرت زیادی داره تنفر دارم
توی اجراهاش و برنامه اش در کل شاخ بودن خاصی موج سینوسی میره

اما رامبد به راحتی می میتونه خل درون منو فعال کنه جوری که باهاش بخونم براش دست بزنم و با غصه تلویزیون رو خاموش کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد