آوا.
کسی که المپیاد نجوم قبول نشد. حتی مرحله یکش! که از بس مسخره ست میگن بری کیک ساندیس بخوری مرحله یک رو قبول می شی. حتی گویا یه سال کف نمره ی قبولیش منفی بوده این المپیاد. البته من واقعا به خودم قول دادم هیچ المپیادی رو مسخره نکنم. خب هرکسی که چیزی رو مسخره می کنه باید قبلا خودش انجامش داده باشه. من نمی تونم اظهار نظر کنم. فقط نقل قول بودن اینا صرفا!
بله.
و الان.
آوا کجاست؟
ام آی تی.
و بهم گفت که قراره سال 2019 فارغ التحصیل شه!!!
فردی که تا 8 ماه پیش هر روز دیدنش روتین بود برام الان توی مهد مهندسی کامپیوتره! درسی که به غیر از من کسی ازش سر در نمی آره تو کل مدرسه مون!!! و حتی زود تر از ما وارد دانشگاه شده! هوووف. اونم نه هر دانشگاهی! لعنتی این ام آی تیه! همونی که طلا ها خودشونو می کشن تا اپلای بگیرن واسش!!! همونی که از همه چی می زنن تا فقط بشن عضوی از اون دانشگاه! شوخی نیست. جدیه! یه حقیقت کاملا جدی که به راحتی یه شوخی اتفاق افتاد. ولی نمی شه به سادگی شوخی باورش کرد!
و من این ور دنیا کتاب دینی ای رو می زنم تو سرم تا شاید جزو اون هزار نفر خوش شانسی باشم که می تونن ادامه تحصیل بدن بین 600.000 نفر جوون بی چاره تو کشوری جهان سومی!
خب خدا. چی به این می گی؟
عدل؟
هوش؟
شانس؟
لیاقت؟
جرات؟
همین طوری یهویی؟
یا شاید هم ثروت؟
+آره. مشکلی ندارم باهاش که اعتراف کنم من حسودم. چه اشکال داره به موفقیت های بقیه قبطه بخوری؟! خیلی هم خوب و دوست داشتنی ه! این که خودت رو بذاری جای طرف. بشینی با خودت بگی : " لعنتی!!!! من چیم کم بود؟! یا شایدم چیم زیاد بود!!!!؟" ولی این یه مورد رو می دونم حداقل واسه چنین دانشگاهی لیاقت من بیشتر بود!!!
من مرحله اول قبول نشدم ولی هیچ سوال المپیاد جهانی هم نبود که بیشتر از ۱۰ دقیقه برای حل کردنش وقت بخواهم. حالا هی مسخره کن.
من به یک نقل قول از فیلم A beautiful mind اکتفا میکنم که وقتی استادش ازش پرسید چی میبینی؟ گفت اینکه مردم شناختندش. استادش گفت من میبینم که نتیجه گرفته.
منظور اینکه صرفاً اینکه مدرکت چیه نشون نمیده چی هستی. حالا تو اگر یک کودکستان دیگه رفته بودی خیلی فرق میکرد؟ دانشگاه هم خیلی فرقی نمیکنه ته تهش.
چه خفن! خیلی خفن. جدا خفن. به شمام حسودیم شد... :{
خودم هم ذکر کردم که به هیچ وجه مسخره نمیکنم. چون تجربه ش رو نداشتم!!! صرفا یه سری حرفه که از بس تکرارش کردن تو مخ من هم نشسته.
حرفم نیست که چرا اون آره!!!
من حرفم اینه که چرا من نه؟!
ولی با ته حرفت اصلا موافق نیستم. مسلما جایی مثل ام آی تی فرق میکنه با کشور ما که تهش شریفیارو از توی دانشگاهی هاش آدم حساب می کنن. اونم با هزار تا مدرک و رزومه و کوفت و زهرمار!
من راننده آژانسی دیدم که سوال خلاقیت و هوشی که ما واسه المپیاد داشتیم می زدیم تو سرمون و اتفاقا لم یه مساله ی دوره طلا ها بود رو حل کرد. خیلی ساده!
حالا فکر میکنی فردی با این درجه ی خلاقیت اگه می رفت ام آی تی هم باز راننده آژانس می شد؟!!
حالا قراره بعد کنکور فکر کنم رو اینا. خیلی. الان فقط کارم رو سخت کردم اگه بخوام بحث کنم درباره ش.