Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

پست ایکتال

چندین ساعت بعد امتحان ها، با اختلاف جزو تباه ترین دوران عمر من بوده همیشه.

با اختلاف. 

نه می تونی کار های دیگه ات رو انجام بدی  نه می شه غلط دیگه ای بکنی. تباهی تباه!

قبل کرونا من تمام کارهام رو پروژه هام رو میتینگا قرار ها رو می گذاشتم برای لحظه ی بعد امتحان، چون با این فاز مزخرف خودم که همیشه بعد امتحان برمی دارم کاملا اشنام. هزار تا کار می کردم. ولی الان با این وضعیت کرونا که همه چی رو اف کردم، واقعا فقط اپشن زل زدن تو دیوار دم دستمه.نازنیییییین؟


تو بعد یه امتحان پر فشار،  مانیک می شی، افسرده می شی. بی خواب می شی با وجودی که دو روزه نخوابیدی هیچ! دلت ادم ها رو می خواد ولی نمی خواد. دلت پرحرفی وراجانه می خواد ولی سکوت مورد علاقه ترینت هست. دلت می خواد مثل اورانگوتان بخوری و بیاشامی ولی معده ات فاز چینه دون پرنده ها رو برمی داره. فقط می تونی مثل احمقا زل بزنی تو دیوار تا اثرش کم کم از سرت مثل الکل بپره.

مسخره ترین افکار، افسرده ترین حال، و پوچ گرا ترین وضعیت.


خدا رحم کنه به تموم شدن دانشگا. اینا که یه امتحان ساده است..


مورد علاقه ترین اهنگم رو از البوم جدید تیلور سوییفت پیدا کردم. البته خیلی دقیق گوش ندادم همه رو ولی hoax عالیه. اکورد پس زمینه اش (دقیقا اون چهار تا نت که هزار بار تکرار می شه - من بی نهایت از تکرار هزار باره خوشم می اد خسته نمی شم از تکرار یک سری ویژگی های خاص) و مفهوم شعرش رو دوست دارم. تازه خیلی فاز پوچ گرایانه ی الانم رو خریداره.


[Verse 1]
My only one
My smoking gun
My eclipsed sun
This has broken me down
My twisted knife
My sleepless night
My winless fight
This has frozen my ground

[Chorus]
Stood on the cliffside screaming, "Give me a reason"
Your faithless love's the only hoax I believe in
Don't want no other shade of blue but you
No other sadness in the world would do

[Verse 2]
My best laid plan
Your sleight of hand
My barren land
I am ash from your fire

[Chorus]
Stood on the cliffside screaming, "Give me a reason"
Your faithless love's the only hoax I believe in
Don't want no other shade of blue but you
No other sadness in the world would do

[Bridge]
You know I left a part of me back in New York
You knew the hero died so what's the movie for?
You knew it still hurts underneath my scars
From when they pulled me apart

You knew the password so I let you in the door
You knew you won so what's the point of keeping score?
You knew it still hurts underneath my scars
From when they pulled me apart
But what you did was just as dark
(Ah, ah, ah)
Darling, this was just as hard
As when they pulled me apart


[Outro]
My only one
My kingdom come undone
My broken drum
You have beaten my heart
Don't want no other shade of blue but you
No other sadness in the world would do 


بخشم هم تموم شده و واقعا بخش خفنی بود برام از هر لحاظ، اونم یک درده. 

گاهی با خودت می مونی چه قدر کارهای ریزی که می کنی تصمیم هایی که در آن لحظه می گیری در سرنوشتت در مقیاس خیلییی بزرگ تاثیر گذارند. من این بخش رو قرار بود اسفند بردارم بیمارستان دیگه. ولی یک حسی کله شقانه بهم گفت که دلش نمی خواد اسفند بره اون بخش رو. من رسما خودم رو پاره کردم سر عوض کردنش. (تغییر لاین کار اسونی نیست واقعا)  و حالا می فهمم اون حس چی بود و چرا! من اگه اسفند برش می داشتم خیلی چیزا عوض می شد. در عجبم. از دست روزگار. 

از اتفاق های ریزی که سرنوشت سازند.

از اینکه کاملا حس می کنم با نه گفتن به چیزی که حس می کنم درست نیست و پاره کردن خودم  در تغییر دادن پارامتر ها و قبول نکردن پارامتر های اتفاقی، واقعا زندگیم رو هر بار کن فیکون کردم. و راضی هستم.

مثل اینه که داری یه خط صاف می ری، با هر تصمیم این شکلی، دور صد و هشتاد می زنی مسیرت می ره جزو یک خط زندگی دیگه.