Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

چی کم گذاشتم واست که اینجوری تا می کنی؟

هیچی، فقط اومدم بگم این حجم از کابوس و از خواب پریدن توی شب اوّل مرداد که تاریخش اینقدر رنده اصلا قابل توجیه نیست.

حالا نیایید بنویسید طبق تقویم شب اوّل مرداد دیشب بود و امشب شب دوم مرداده و فلان و اینا. می دونم. ولی من این وری حساب می کنم همیشه. اوّل روزش می آد بعد شبش می آد.


پ.ن: نمی دونم این وقت شب (یا دیگه بنویسم صبح بهتره!) از کجام در آوردم اینو،

ولی توی مغزم هی داره پلی می شه:

"صبحانه های دیش دیش، بیسکوییت های مادر!!!"

"صبحانه های دیش دیش، بیسکوییت های مادر!!!"

که احتمالا آهنگ یک پیام بازرگانی هست که من نصفه نیمه شنیدمش و اون وسط به جای کلمه هایی که بلد نیستم دیش دیش می ذارم ناخودآگاه. البتّه این حدس خودمه چون به معنی ش که فکر می کنم به این نتیجه می رسم که یه تبلیغ ساز نمی آد پولش رو حروم همچین اراجیف بی معنی ای بکنه. انصافا اگه درستش رو می دونین بنویسید برام.