Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

The Global Happiness Challenge

من که با دیدنش دچار یک سری احساسات جالبی شدم و شروع کردم به ستودن کاری که این هنریا می کنن، حالا شمام نگاه کنید (از شدت هیجان اینکه احساس اینو به اشتراک بذارم رو وبلاگ، خوابم نمی بره وگرنه می شستم پا کامپیوتر، ریسایز شده فردا صبح براتون پستش می کردم. پس اگر دم و دستگاه دیدن ندارید یا اعصاب خورد کن هست الآن بخوابید فردا صبح، ریسایز شده مشاهده کنید. ضمن تشکر از صبر شما خواننده ی شکیبا! ):


















پ.ن. خب دیگه خیلی دوستتون داشتم؛ نشستم دستی کد هاشو درست کردم. در واقع میشو رو دوست داشتم. فرض کن یه درصد می اومدم با عکس های سایز جاینت گند می زدم به این همه خلاقیتش. فکر کنم مهم بود که اولین بار چه جور ببینیدش.

ولی واقعا موش نخورتت میشو!

یک آرتیست بنگلادشی هستن. 

من ندارم، شما اگه داشتید برید پینترست ببینید چه خبره. می گن اصل کاراش اونجاست.

مثلا اگه من مدیر بودم، اینو حتما جذب می کردم تو کمپانی م و مدیر اجرایی ای، سفیر اعظمی چیزیش می کردم.