Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

به وقت جام جهانی عروسی

می کنید؟

نه واقعا می خوام بدونم!!

بعد فردا پس فردا به بچّه هاتون چی می خواید بگید؟ می گید عزیزم مامان بابا دقیقا همون شبی عروسی کردن که تیم ملی ایران سوراخ شد؟ عزیزانم بذارید خاطره ی خوش بمونه از روز عروسی تون. لابد بعدش سر در وبلاگاتون هم می نویسید مهم ترین اتفاق زندگیم به وقت آبکش شدن ایران در جام جهانی!

اولین باری که ماشینم پشت ماشین عروس افتاد رو یادم نمی ره، خیلی برام جالب بود تاریخش رو یادداشت کردم. :)))

این دفعه دومین یا سومین بارم بود. 

داماد یا هر کی که پشتش نشسته بود هم هی هم بهم راه می داد که آقا بیا رد شو برو، من دلم نمی اومد ویوم از ماشین عروس رو از دست بدم.

تزئیناتش خیلی شیک و ساده بود.

و دیگه بعد پنج دقیقه که مجبور بودم دور برگردون رو دور بزنم تا مسیرم از عروس داماد خوشبخت جدا بشه،  به خودم گفتم عح چه حیف، دیگه نمی تونم پشت ماشین عروس باشم نگاشون کنم.

دور زدم، زارت افتادم پشت یه شاسی بلند که از قضا این یکی هم ماشین یه عروس دیگه بود!

این شد که نتیجه گرفتم احتمالا همه تون دارید امروز عروسی می کنید و گفتم تذکراتم رو داده باشم من باب امشب.


اصلا واقعا ناموسا فانوسا وژدانا پا می شید برید عروسی تو این اوضاع؟! چه جوری می تونیییید.