Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

جمع ما اینتر زن ها!

خب. دارم تند تند تایپ می کنم. چون می خوام زدن اینتر این پست مساوی بشه با شروع مرحله انتخابی مسابقه ی بین المللی برنامه نویسی بیان. الان دقیقا پنج دقیقه مونده. ای کاش الان یه سال پیش بود و سر من می تونست هنوز برای چنین مقوله هایی درد کنه. یه مقدار بغض در انتهای گلوم حس می کنم.


خوبه نمردم و برنامه نویس خطاب شدم. واقعا اولین باری ه که "برنامه نویس" صدام زدن! سر کلاس المپیاد ها هم حتی کسی به کسی نمی گفت برنامه نویس. خیییلی حس خوبی داره.

سه دقیقه...

آرزو می کنم یه روزی واقعا بتونم همون برنامه نویسی که می خوام بشم. حالا از راه دانشگاه نشد... از یه راه دیگه.

خب موفق باشین. 

سه، دو، یک!