Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

The lion fell in love with the lamb

کنار همت ماشین ها را زده اند کنار. ایستاده اند و می نگرند... برخی سلفی می گیرند. راه بند امده. تا به حال مردمی را ندیدم این چنین مقهور و شکست خورده شاهد پایکوبی و جشن جلاد بر گور کنده ی شده ی خویش باشند و به چشمشان زیبا باشد. شما مردم چه می بینید که من نمی بینم؟ به چه نگاه می کنید؟ چه باعث می شود زیر بار قلاده ی دور گردنتان کم نیاورید و حس کنید دیدن نور های برج میلاد و ترقه ها، هنوز ارزشش را دارد.. دارند سالمرگمان را جشن می گیرند، حواستان هست؟ 

در کجای جهان، ترقه های کریسمسی چنین تماشاگرانی را به خود دیده اند؟ هر ترقه، هر نور در آسمان شب، هشتاد میلیون غلط کردم، هشتاد میلیون حسرت، هشتاد میلیون آه، هشتاد میلیون سکوت.

دلم گرفته ست.. جام مرا بیاورید و تا خرخره پرش کنید که اینجا حتی دیگر ترقه های شادی هم غریبند.

رفقا، سالمرگمان مبارک.