Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

شتر شتر شتر کینه

نمی دونم مشخص می کنه یا نه برای شمایی که دوریم از هم؟

من واقعا کینه ی شتر رو به ارث بردم.

اوکیم اوکیم اوکیم، یهو از یه جا به بعد دییییییگه اوکی نیستم و هر چی هم بشه حتی خودم هم تلاش کنم دیگه دلم صاف نمی شه.

احساسات عجیب دارم.

شاید طرفم هم نفهمه،

ولی دل من دیگه اون دل قدیم نمی شه.

امروز یکی از بچه ها زنگ زد،

و مغزم این طور بود که "اها لعنتی بی نزاکت خاک بر سر! گرفتمت. بالاخره کارت به من افتاد. یادته یک سال پیش...؟"

تنها چیزی که یادمه اینه که حس می کنم قبلا کارش داشتم چند بار تماس گرفتم  بد جور تحویلم نگرفت و پیچوند. کلا خودش رو خیلی واس ما می گیره خاکی نیست. حالا یا حسادت می کنه یا ما اس و پاسیم از نظرش.

و مادر پدرم وقتی دیدند این گوشی ده بار زنگ می خوره و من جواب نمی دهم و داستان رو جویا شدند، راهنمایی ام کردند که با همه نباید محترمانه برخورد کنی. اینکه مثلا چرا وقتی بهت پیام می ده سلام خوبی کارت دارم اصلا به حرفش گوش می کنی مگه خر کیه؟

مثل خودش باش طلب کارانه تکست بده و فلان. تکست اول هم بچه های گل تو خونه یادم دادند چی بفرستم. :)))) گفتم من واقعا از این یارو خوشم نمی آد و نمی دونم چه گلی بر سر بگیرم الان که داره زنگ می زنه، همیشه انگار ارث باباشو خورده ام. 

خلاصه یک متن سه چهار کلمه ای طبق صلاحدید خانواده  برای ارج نهادن به شخصیت خودم اماده شد. در این حد یعنی من نا توان می شوم گاهی. و بگم اصلا دلم نمی رفت سند رو بزنم. چون اصلا اون لحن رو نمی پسندیدم برای خودم. بابا من کلا دارم با روی گشاده با ملت برخورد می کنم. هی با خودم  گفتم خب یکی گهی باشه، تو هم خودت رو در حد گه بیاری پایین گهی رفتار کنی؟ 

گفتم یعنی حتی یک "جان" هم ننویسم براش؟ گفتند نه. غلط کرده کیلگ ما رو اذیت می کنه.

تهش دیگه اصرارم کردند دکمه ی سند رو زدم و طرفم اینقدر گرخید دیگه هیچ پیگیری نکرد. جواب داد ظاهرا!


حالا بدبختی الان بازم من ناراحتم که مبادا از دستم ناراحت شده باشه. -_- 

ناراحتم کسی که ازش کینه ی شتری دارم، ازم ناراحت باشه. 

نازنین؟ وقت شامه.


پ.ن. یادم اومد. یک بار همین جوری با هم صحبت می کردیم یهو وسط حرف ها  برگشت به من گفت تو باید بری پیش روان پزشک!!! با لحن احمقانه ی خودش ها. آدم داریم تا آدم. اینکه کی این جمله رو بگه بهت. این اصلا من واقعا نمی دونم کیه فقط اسم و فامیلش رو بلدم سلام علیک می کنیم گاهی بعد یهو برگشت همچین حرفی پرت کرد تو صورتم. از اون روز دیگه ابدا دلم باهاش صاف نشد چون قصد توهین داشت. دوست من همه ی ما باید بریم پیش روان پزشک!

من الان این رو تعریف کنم تو خونه همه قاطی می کنند و دوباره شروع می کنند..

اینو گفت و تو هیچی نگفتی؟ تو مثل ماست نگاه کردی؟ تو اجازه دادی هر اس و پاسی رد می شه هرچی دلش خواست بگه بهت؟ تو اعتماد به نفس نداری؟ و باقی داستان.