Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Locket

همه ی روز ها ایده آل نیست.

Not all days are sunflowerish ya harchi..

یک سری روز ها، فقط با این منطق می توانند به پایان برسند که نوبت تو شده تا قاب آویز سالازار رو به گردنت آویزان کنی.

تو به این فکر می کنی که نوبتته،

و با همین منطق تحملش می کنی چون بالاخره یک نفر باید باشه تا بندازتش در گردنش. نیست؟


و هر وقت مغزت ارور داد که

:" من خودم هم نمی فهمم امروز چرا این شکلی شده؟"

با مهربانی  می زنی روی شانه اش، 

می گی که :"هیش... آروم. چیز جدیدی نیست. فقط امروز نوبت ماست که قاب آویز رو گردنمان بیاندازیم. هری و هرماینی و رون خسته اند."



---_---_---_

پ.ن. تام یک عکس گذاشته که داخلش داره به امّایی که لباس خواب پوشیده گیتار یاد می ده. نه حالا چه اتفاقی هست مگر. خیلی واکنش خاصی نداشتم. گفتم صرفا اطلاع رسانی کنم.

+ دروغ گفتم بابا ریز ریز شدم! هیچ کسی رو هم نداشتم تگ کنم تا یکم حسم بخوابه برای همین با رنده ی درجه شش ریز ریز شدم. 

اگر بدانید کلا پاتر هد ها هم دارند خودشون را ریز ریز می کنند سر این جریان.

نظرسنجی برگزار می کنند که به نظرتان دوستانه یا عاشقانه؟

مثلا یکی اومده نوشته به نظر من چون اما واتسون لباس خواب تنشه پس عاشقانه. منطق ملت تو حلقم رسما. حالا خیلی تحلیل هاشون با ملت خودمون فرق چندانی نداره. والا منطق دانشگاه ما هم اینه که هر کی کنار هر کس دیگری راه رفت پس عاشقانه. و من پدرم در اومد تا حداقل به دوستان اکیپ خودم بفهمونم اشتباه نزنند ولی سخته و تا اینجا زیاد موفقیت شایان توجهی نداشتم.

یکی اون وسط آمده می گه بچه ها بچه ها حواستان باشه این ها تام و اما اند اا، با درامیون قاطی نکنید چون این ها بازیگر هاشونند و زندگی شخصی خودشون رو دارند. استایل این با فرهنگ ها که میرند زیر فحاشی ها معذرت خواهی می کنند.

خلاصه که هر کدومش باشه، واقعا کیف می کنه آدم.

این دو تا بعد این همه مدت هنوز توی یک قابند.. اعجاب آور نیست؟ حالا چه دوستانه چه عاشقانه.


اصلا کی فکر می کرد پاتر هد ترین کست از فیلم، دراکو مالفوی خبیث راسو صفت از آب دربیاد؟ 

همون طور که کی فکرش رو می کرد وفادار ترین کست پریزون بریک لینکلن باروز خنگ باشه..؟

به هر حال زندگی بالا پایین های جالبی داره. غافل گیر کننده. اعجاب آور. 

شخصیت های اصلی مثل ونتورث میلر یا دنیل رادکلیف به اندازه ی یک شخصیت مکمل وفادار باقی نماندند.

اما واتسون هم  که ظاهرا داره به کراش نوجوانی هاش می رسه.


اصلا این تام لعنتی  با همه ارتباطش را حفظ کرده. یه روز می پره می ره پیش روپرت. یک شب با دیوید تیولس دارند آبجو می خورند. یه شبم که اما با لباس خواب نشسته کنارش داره ازش گیتار یاد می گیره! فکر می کنم بعد من، بزرگ ترین ضربه رو از تمام شدن یادگاران تام فلتون خورد. کاملا هنوز داره تو اون دنیا سیر می کنه. تام هم باور نمی کنه یادگاران تموم شده. مثل من. حتی با وسواس لباس هاش رو با طرح های هری پاتر انتخاب می کنه. که من هم پولش را ندارم اگه داشتم وضع تیشرت های من هم همین بود. یا یک پست در میون پست و جوک های طرف دار ها رو می گذاره.

خلاصه آره. کوفتت نشه لعنتی. خیلی با مرامه. کم پیش می آد این حجم از دوستی توی جامعه ی اون ها. همین که چسبیده ول نمی کنه برای من به عنوان یک طرف دار خیلی هیجان انگیزه.

البته خب بسی بی کار و بی عار هم هست که اینجوری افتاده رو رفیق بازی دیگه. ولی کلا.