Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

نیمه ی خیلی پر لیوان

می دونید تنها مزایای کرونا گرفتن من چی بود؟ این بود که نه تنها دیگه اصلا بوی کوفتی کتلت رو حس نمی کنم تا با کسی درباره ی اینکه چرا ما باز غذا کتلت داریم بحث کنم بلکه می تونم برای اولین بار در چهار سال اخیر یکم کتلت هم بخورم و به خودم بگم فرض کن سالاد کلمه و احساس خاصی نداشته باشم.

می دونم هیچکی باور نمی کرد، ولی کتلت برای من جنون اور بود! واقعا اذیت می شدم. و هیشکی باور نمی کرد بهم می گفتند این ادا های حقوق حیوانات دوستانه ات رو جمع کن. نمی دونید الان چه قدر حالم خوبه. اون قدری که کاش حالا حالا ها بر نگرده این حس بویایی و چشایی.


پ.ن. من حس بویایی و شنوایی خیلی خوبی دارم. داشتم یعنی... ببنایی ام هم تا زمانی که عینکی بشم نسبت به هم سن هام خیلی تیز بود. دارم فکر می کنم نکنه دیگه بویایی ام هم همون قبلیه نشه.. شایدم اصلاح ژنتیکی بشم با کرونا. بویایی ام منو می کشت هر بویی رو من ده برابر حس می کردم و یه زمانی به تومور شک کرده بودم.

پ.ن. نیمه خالی هم بگم؟ استرس دارم بوی عرق داشته باشم و خودم نفهمم. چون وسواس مسخره ای رو این مورد دارم و الان کاملا فلج شدم از تصمیم گیری! و در مورد تشخیص جوراب کثیف از تمیز هم به بحران برخوردم.

پ.ن. کاش حواس ما دکمه ی آن و اف داشت. اون وقت  من صبحا که می رفتم بیمارستان همه ی حواسم رو به غیر از بینایی آف می کردم و فقط وقتی تو معاینه نیازشون داشتم روشنشون می کردم. 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد