Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

با جرثقیل از دل من سنگ می برند

نمی دونم از عوارض کروناست و من دل نازک شدم، یا نحوه ی رفتار همه ی اطرافیانم با هم میل کرده به سمت توتالی شتی رفتار کردن!

خیلی حس می کنم که نمی تونم.

استاده بهم گفت یه هفته خوردی خوابیدی پنج شنبه جمعه بیا بیمارستان. بقیه ی انترن هاش رو هم آف کرد. دقیقا با همین لحن زیبا!

هم گروهی ام که گفت وقتی یهویی نمی آیی هیچی نمی گی بایدم حذفت کنم از گروه.

مامانم هم الان یهو عصبانی شد گفت بعد از ظهر چرا خوابیدی تو داری از من سو استفاده می کنی چون دیدی تو خونه هستم. خب لرز کرده بودم دوباره. این در حالیه که فکر می کنم از همه ی اعضای خانواده بیشتر کمکش کرده باشم حداقل سه چهار بار آب پرتقال درست کردم و بار ها هم بهش گفتم چون الان همه با هم مریضیم بگذار من کمکت کنم به خودت فشار نیار. چه می دونم کار های ایزوفاگوس رو انجام دادم بردمش ازمایشگاه سیتی دارو خریدم... ولی بازم الآن این حرف ها رو شنیدم.

خداوکیلی نمی دونستم به غیر از نگاه کردن و قوت قلب دادن به خودم که ایراد از گیرنده های من نیست چه واکنشی به هر کدوم از سه مورد بالا داشته باشم چون باورم نمی شد مدل رفتار رو. فقط نگاه کردم و رد شدم رفتم.

یه چیزی که خیلی بدم می آد اینه که یکی فکر کنه من دارم عمدا خودم رو به موش مردگی می زنم و تمارض می کنم و فلان. واقعا تحملش رو ندارم. 

ببخشید که به قدر کافی سورئال بازی نمی کنم تا بفهمید حالم خوش نیست. 

حال هیچی و هیشکی رو ندارم. کاش می شد مرد. دیگه واقعا حوصله ی زندگی و نایس بودن رو ندارم. دلم می خواد سرم رو بگذارم فقط یه وری برم به درک.


پ.ن. راستی پی سی آر مجدد مثبت شد! ولی قرار شده قاچاقی برم بیمارستان که حذف نشم. نمی دونم واقعا بنازم به مدیریت...

نظرات 2 + ارسال نظر
شن های ساحل شنبه 29 آبان 1400 ساعت 01:14

ببین مریضی همین دیگه طاقتت میشه یک دهم حس میکنی زمین و زمان باهات بدن ولی واقعا اگه همون اتفاق حالت عادی بیفته راحت ازش رد میشی .....انتظار درک شدن از اطرافیان نداشته باش کلا برای انسان این موضوع غیر ممکن چون هیچکس علم غیب نداره که بفهمه توی ذهن شخص مقابل چی میگذره یا چی حس میکن پس نیاز به چه نوع توجهی داره...اینا همه عادیه فدای سرت اینم رد میشه بهتر میشی

فاطمه شنبه 29 آبان 1400 ساعت 20:40 http://Ttab.blogsky.com

سلام آقای دکتروقت بخیر،ایشالله که تاحالابهترشده باشید.
چندماه پیش تووبلاگم درمورد علایم قندخونم نوشته بودم فکرکنم شمااومدید ومنو راهنمایی کردید.البته آدرس وبلاگ زیادمشخص نبود.
الان دیدم کسالت دارید.شکرخداکه هم خودتون وهم پدرومادرواکسن زده بودید.همون طورکه خودتونم شایدبدونید افسردگی واضطراب بعدکروناتامدتی بعدازدرمان هم میمونه.سعی کنیدباقدرت این دوران روسپری کنید

سلام بر شما.
من راهنمایی کردم؟ یا خدا. چرا خودم یادم نمی آد کلا اینجوری نیستم بپرم وسط اظهار نظر کنم ها. :)))
مچکرم مرسی لطف دارید. اره ما همه واکسینه بودیم فقط داداشم واکسینه کامل نبود دز اول رو زده بود.
خیلی مرسی بابت انرژی مثبت ها.
برای ما خیلی مهلتی نمی دن افسردگیه جا خوش کنه، یه جوری تیلیتمون می کنن فقط برسیم خونه سر رو بذاریم یک وری بریم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد