Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

گند ترین روز پزشک

باورم نمی شه

دیروز گند ترین مزخرف ترین روز پزشکی بود که در کل عمرم تجربه کرده بودم.

همه ی  تبریکاتم با تاخیر مواجه شد این قدر که دیروز روز گندی بود و شما می دونید من روی این مورد چه قدر حساسم. یعنی مدتی بود اینجوری روز گند به عمرم نداشتم.

از صبح داشتم دعوا می کردم تا عصر که دیگه حالم خراب شد، دوباره تنگی نفس گرفتم و داشتم راهی بیمارستان می شدم و گوشی م رو به زور ازم گرفتند بلکه ارامش پیدا کنم.

امروزم گفتند مراسم قدردانی از پزشکاست سالن مورنینگ گروه جمع بشیم، این هم گروهیام این قدر خر و گاو اند و به من استرس وارد کردند که یادم رفت. تنها اولین و اخرین روز مسخره ای که می شد در دوران تحصیلم به یه بهانه ی کوفتی ای در یک گرد هم ایی جدی و بزرگ با اساتیدم در یک جشنی شرکت کنم یادم رفت شرکت کنم!! حتی نمی دونم کی شرکت کرده که ازش بپرسم چی شد. من در این اشل بدبختم.

واقعا حالم تو قوطیه. خوش نیستم.

از همه شون متنفرم. حال من می شد اینجور نباشه. امیدوارم تجربه کنند عین همین حال و احوال رو. دنیا باید بچرخه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد