Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

خودفروشی

امروز مادرم از سر کار اومد، 

بعد مدتی، 

یهو برگشت بهم گفت:" فکر نمی کردم این قدر راحت خودتو بفروشی!!" یا یه چیزی تو مایه های :"چه قدر راحت خودتو می فروشی!"

منو می گی؟ 

در جا عرق سردی به چهره ام دوید که الان دقیقا کدوم یکی از گندایی که زدم احیانا عیان شده که واکنش بهش چیزی در قالب این جملات هست و به خود فروشی ربط داره.

دیگه هیچی به ذهنم نرسید،

خیلی یواش پرسیدم یعنی چی؟ و اینکه منظورش چی بود؟

و اماده ی انفجار نارنجک بودم،

 که گفت- دارو! خیلی راحت خودتو به دارو می فروشی. این شکلی نبودی. چه قدر زود تسلیم می شی و مسکن می خوری...


و راستم می گه. من یه زمانی بچه بودم، زانوم یا سرم قدر هندونه قاچ می خورد بتادین که می ریختند جیک نمی زدم و دقیقا یادمه پشت سرم همه می گفتند این بچه مظلومه اصلا جیک نمی زنه هرچی هم بشه فکر نکنید درد نداره. 

الان ولی، اصلا تحمل نمانده مرا. تا یک ذره دردی چیزی دارم مسکن می خورم. مورد علاقه ام هم ناپروکسنه و بعدش ژلوفن. 

دیگه خیلی وقته دلیلی برای مقابله با درد نمی بینم. قبلا ها ونچا مارچی بودم برای خودم (ونچا مارچ پادشاه ومپایر های سرزمین اشباح که روزی چند ساعت با دشمنش افتاب می جنگید و لخت به جنگ افتاب می رفت چون افتاب دشمن خون اشام هاست)، قبلا ها هم برای من همین بود، تحمل درد حس قدرت نابی می داد. اون سال هایی که تازه وبلاگ رو راه انداخته بودم. الآن نه ولی... الآن فقط رهایی از درده که جوابه. دیگه اینقدر کشیدیم آستانه اومده  پایین. و خیلی دعوام می کنند می گن مشکل معده می گیری... ولی منم درد رو نمی تونم تحمل کنم. از هر نوعی اش. دیگه دلیل مبارزه رو نمی فهمم. 




نظرات 4 + ارسال نظر
فروشگاه آنلاین چهارشنبه 27 مرداد 1400 ساعت 08:53 https://onlinestore1.blogsky.com/

سلام اگه امکان داره لینک منو بزارید تو وبلاگ تون و بهم بگید منم لینک شما رو می زارم ممنون.

سلام، من تبادل لینک نمی کنم شرمنده.

شن های ساحل چهارشنبه 27 مرداد 1400 ساعت 09:28

بچه ای که درد میکش صداش در نمیاد دنبال تایید پدرو مادره حتما می دونستی اونجوری تایید میشی الان خوب سعی میکنی در نکشی ولی دست از سر ناپروکس بردار هم برای معده بده هم کلیه یه مسکن ملایم تر پیدا کن جایگزین کن

ادا قوی ها رو در می اوردم حس می کردم سوپر منم. :-"""""
هنوزم از این احساسا دارم که درد هام رو به کسی نگم و یه تنه سر و کله بزنم. حس خوبی می ده.
خلاصه به نظر تاییدی در کار نبود زیاد!
ناپروکسن خیلی خوب اثر می کنه و دقیقا هم برای همین منو دعوا می کنند چون واقعا اگه مزمن استفاده بشه هر کدوم از این ضد درد های غیر استروئیدی، پتانسیل سوراخ کردن معده رو داره.
حالا من ده لیوان اب می خورم روی هر کدومش چون واقعا کیسش رو دیدم، مرگ در اثر مسکن! ولی چه می شه کرد وقتی درد هست.

شایان چهارشنبه 27 مرداد 1400 ساعت 19:52

معتاد شدییییییی

فقط سنتی! :()

ژنرال پنج‌شنبه 28 مرداد 1400 ساعت 10:04

به نظرم وقتی درد کلافه ات میکنه یا عملکردت رو پایین میاره باید دارو استفاده کنی. من اسمشو نمیذارم خودفروشی. اسمشو میذارم همکاری متقابل انسان متاثر و ساخته ی انسان های موثر!

من قبلا اینجور فکر نمی کردم،
ولی الان کاملا صد هزار درصد موافقم. اصلا تحمل ندارم درد بکشم.
البته بحث مادر ما هم صرفا روی مسکن هست و نه باقی دارو ها. مسکن رو خود فروشی می دونه چون اثر درمانی نداره فقط گیرنده ی درد رو مهار می کنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد