Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

هر طپش، به نرخش

فکر می کنید هزینه ی عمل بسیاااار کوچکی که قراره روی قلب یه بنده خدایی انجام بشه، چند تومن می افته؟

من که وقتی فهمیدم، درجا دو بار دیگه psvt  کردم. :))))

والا مامانم خیلیییییی برایش مهمه که حتما این عمل انجام بشه،

من که می گم عمل رو بی خیال ضروری نیست، پولشو بگذاریم پراید رو ارتقا بدیم یه مدل بالاتر. پژویی چیزی، هرچند که من از دویست ۶ متنفرم.

یا مثلا باهاش بیت کوین بخریم،

یا اصلا حالا که قراره این مبلغ بهم اهدا بشه، بگذارند سرمایه ی مهاجرتی خونه ای چیزی بشه!

خیلی حس بدی دارم، تا سال های سال، هرچی بشه به من گفته خواهد شد:"یادته قلبت رو عمل کردیم خدا تومن؟" 

مامانم هم که فاز منطقی برداشته، کیلگ ما ندار نیستیم. اره می دونم نیستیم، ولی والا از عواقب بعدش می ترسم! :دی

من اصلا آدم پول خرج کنی نیستم، به شدت حتی صرفه جو هستم.خرج خارج ازخونه خیلی کم دارم، و مایحتاج زندگی هم که یعنی حتی بگیر شاید یک لباس رو، یک وسیله رو مثل گوشی، تا سال های سال استفاده می کنم و جیک نمی زنم و حتی لذت هم می برم تا زمانی که رسما به جنازه تبدیل بشه. سبک زندگی ام کلا شبیه آسمون جل هاست. و به نظر خودم که زیباست اصلا تو بند دنیای مدرن امروزی ها نیستم. خب ولیییی،  حالا که اینجور شده و همچین هزینه ای افتاده بیخ ریشم، اذیتم می کنه! هرچی ما چشم و دل شسته بودیم، این دنیا باهامون خوب تا نکرد! 

و دوباره همون سناریوی دعوا و تهدید و ارعاب همیشگی در خونه ی ما به جریان افتاده، "می دونیم تصمیم تهش با خودته، ولی عمل نکنی، هرچی بشه هم پای خودته و تنهایی تو این قضیه، ما کاریت نداریم!" کلا زیاد به قصار "پشتم گرمه" اعتقاد ندارند خانواده ی ما.

دقیقا همون استراتژی ای که به واسطه اش می گفتند المپیاد رو ول کن، برو تجربی، حالا برو پزشکی، از شرکت بیا بیرون، فلان جا نرو و .... کل زندگی من بر این تهدید ها بنا شده.

برای خودم توفیق در این پروژه ی جدید و کودتای بدنم علیه خودم آرزومندم.


پ.ن. دیگه حالا که داره جدی می شه، دوست دارم برگردیم به زمانی که هیچی از این شرایط خبر نداشتم و فکر می کردم استرسه. چشمام رو می بندم، سفر در زمان، لطفا!


نظرات 3 + ارسال نظر
دال شنبه 12 تیر 1400 ساعت 17:05

چی‌چی؟
عمل چی می‌گه؟ چی کار؟!

استاااااااد...
اگر بار گران بودیم و رفتیم. :)))))
(جامه دریدن و صورت به ناخن خستن پیروان آن اژدهای باسطانی)

Marzi دوشنبه 14 تیر 1400 ساعت 23:57 http://rozegaremarzi.blogsky.com

بلا ازتون دور باشه. مادرها همیشه درست میگن. بهشون گوش کنید.

ممنونم.
خیر مخالفم مادر ها گاهی بی منطق ترین اند، احساسشون و غریزه شون گاها مانع از منطقی تصمیم گرفتنشون می شه.
فعلا که گوش نکردیم. :)))
بدم می آد یهو جدی می شه.

شن های ساحل چهارشنبه 16 تیر 1400 ساعت 02:39

واقعا در حد عمله؟خبر بدیا قبلش بی اطلاع نری عمل...هر کمکی خواستی هم بگو...من برم دوباره با خدا دست به یقه بشم چه خبرشه

نگران نباش. عملی که می گیم یه آنژیوی ساده است. قلبم رو که باز نمی کنند. :))) از داخل رگ می روند داخل می رسند به قلب و یکم اصلاحیه انجام می دهند و تمام.
البته من خودم هم خیلی ناز نازو هستم دوستش ندارم، ولی گفتم به شما بگم بدونید مهم نیست.
خلاصه اسمش عمله، رسمش نه ولی.
متاسفانه غیر عمل هم دارویی نداره. باید با کوتر بسوزونند مسیر اضافه ی قلب رو. وگرنه مثل دیوونه ها برای خودش گند بالا می اره هر بار! :)))
لازم نیست با خدا دست به یقه بشی، تشکر هم بکن ازش که از بین این همه مشکل قلبی اینش به ما افتاد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد