Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

قلب من را، من قلب را...

امروز فهمیدم قلبم مثل یک قلب نرمال نیست.

البته خودم اسمش رو نمی گذارم بیماری، درواقع من یه مسیر اضافه تر الکتریکی تو قلبم دارم که علت بسیاری از حال خرابی هایی که کشیدم  رو توجیه می کنه. و تا امروز نمی دونستم.

زیر پوستی خودم می دونستم ها ولی کسی تاییدش نکرده بود.

همین که فهمیدم علت چیه خوبه، فعلا تصمیم ندارم عملش کنم هرچند عمل خیلی آسون و موفقی داره.

همیشه در مخیله ام فکر می کردم با بیماری ریوی می میرم چون از کودکی ریه های ضعیفی داشتم.

ولی خب انگاری قلبم فعلا پیشتاز تر بوده در گل به خودی زدن. :)))

استاد راهنمام امروز هر هر می خنده می گه :"خیلیه ها آدم پایان نامه اش رو قلب باشه، بعد خودشم psvt  کنه." :))))))

والا اصلا ککم هم نمی گزه حالا که فهمیدم مشکل چی بود! یعنی حتی امروز رو جزو روز های خراب و گند عمرم هم حساب نمی کنم.

بعد عاشق اینم که خودم مدت هاست رو خودم تشخیص گذاشته بودم ولی استادها قبول نمی کردند. تا بالاخره امروز حالم خراب شد و فوری تراسه گرفتیم و تیپیک psvt بود. البته که من تشخیص avnrt گذاشته بودم، ولی خب خیلی به هم نزدیکند این دو تا.

بعد رزیدنت قلبم در اون احوال اومده بود بالا سرم، می گفت خب حالا بگو این اصلا چی هست؟ جواب بده اندیکاسیون ابلیشنش چیه؟ و منم منگ منگ نگاهش می کردم. بعد توضیح داد و گفت:"درس بیشتر بخون." تهش هم ادنوزین شوت کرد تو رگم و گفت "بیا سینوس سینوس شد!"  و یواشکی قبل اینکه استاد به همکارش معرفی ام کنه برای آریتمی، اسم استاد مورد علاقه اش برای انجام عمل رو داخل گوشم زمزمه کرد و نهایتا اضافه کرد: "هر وقت کارم داشتی زنگ بزن شماره ام رو که داری." و بعد با فخر و مباهات رفت...


پ.ن. اصلا هم اعصابم خورد نبود که چرا جلوی رزیدنت و یکی از استادا و پرستار بخش لختم. اصلا! :دی فهمیدم پتانسیل ارسال عکس نود به ملت در وجود بنده  شعله می کشه. یعنی من اصلا در اون لحظه قلب و ضمایم رو به کل از یاد برده بودم :دی، فقط فکر این بودم که خاک عالم من با این لختی دیگه چه جور می تونم  جلوی این رزیدنت و استاد آفتابی بشم بعدا؟  

پ.ن. این قضیه هیچی نیست ها! نیایید زیر این پست اه و ناله کنید تسلیت بگید بهم که خودم هم حالم خراب می شه. یک حالت غیر نرمال بسیار بسیار خوش خیمه که فقط در افرادی که شغل حساس دارند، مثل خلبان ها و برق کار ها توصیه می کنند عمل بشه و در بقیه مشکلی ایجاد نمی کنه صرفا شاید در بلند مدت ماهیچه ی قلب رو ضعیف کنه. منم که ایشالا از کل شغل های جهان احتمالا بتونم  یک روز دور خلبانی رو خط بکشم. فقط یکم نگرانم نکنه نگذارند پزشک ناسا بشم؟ دیگه اگه به اون مرحله رسید می رم می سوزونمش دیگه. [سیگار] [سیگار]

پ.ن. خوبیش می دونی چیه؟ اینکه من محیط کارم بیمارستانه و فوری هر وقت حالم بد شد می تونم برم ادنوزین بزنم تو رگ حالش رو ببرم. داشتم فکر می کردم بقیه افراد که ادنوزین دم دستشون نیست امکان داره اذیت بشند.

پ.ن. یک بهانه ی خیلی زیبا برای پیچوندن زورگویی های حین کشیک پیدا کردم.

نظرات 5 + ارسال نظر
خواننده جمعه 28 خرداد 1400 ساعت 09:20

آخ آخ یاد بخش کاردیو به خیر...همه ما آدمای به ظاهر سالم از این جور ورییشن ها داریم هر کدوم یه جای تنمون...فقط عاشق کاردیو شدن خیلی عادیه منم همین جوری بودم بعدش نشد دیگه

ژنرال جمعه 28 خرداد 1400 ساعت 09:21

سلام.
خوبی کیلگ جانم؟
چه بد که پی اس وی تی داری و چه خوب که فقط اونو داری!
حالا هی دم و دقیقه آدنوزین شوت نکن؛ قبلش باید کاروتیدت رو ماساژ بدی!
منم فکر کنم گهگاه دچار این مساله شدم. و بدون تراسه گرفتن کاروتیدمو میمالم و خوب میشم!!
البته تو قبلش به بار سونوی کاروتید نکن که پلاک نداشته باشه یوقت بمالی استروکم به هم بزنی!!

ماتیلدا جمعه 28 خرداد 1400 ساعت 19:09

منتظر نودهای زیبات هستم **

ژنرال جمعه 28 خرداد 1400 ساعت 22:52

کلی به نظر ماتیلدا خندیدم!

شن های ساحل شنبه 29 خرداد 1400 ساعت 02:32

و همچنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد