Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

چپر چلاق

کیلگتون چلاق شد رفت پی کارش. :)))))


والا چند روز بود کف پای مبارکمان را زخم کرده بودیم، 

امروز از خواب بیدار شدیم، ماهیچه ی گاستروکنمیوس اگر اشتباه نکنم،  گرفته اند و هنوز هم ول نکردند خبر مرگشان.

من که فعلا بهش می گم کرامپ عضلانی تا ببینم چی میشه. ولی تا به حال این مدلی نشده بودم معمولا دو تا می کوبیدم روش اکی می شد نهایتا پیروکسیکام جواب بود ولی الان روی اعصابمه که ول نمی کنه. 

خب چرا ول نمی کنی؟ 


اون حالتی هست نصفه شب یکهو یک ماهیچه ای میگیره مثل مرگه و گیج و منگ از خواب بیدار می شی، نمی دونی چی کارش کنی؟

مثل این می مونه که من یک روز تمام همچون دردی رو نان استاپ دارم تحمل می کنم. 


بعد من ادمیزادی هستم که وحشت ناک راه می روم. اصلا نمی توانم بنشینم موقع انجام همه ی کار هایم یا باید خواب باشم یا باید راه بروم. مخصوصا موقع تمرکز گرفتن برای تایپ یا صحبت کردن.

فلذا امروزم به فنا رفت چون نه می شود خوابید نه می شود راه رفت.

بعد هم مجبور شدم باهاش رانندگی هم بکنم، خیلی بدتر و افتضاح تر شد. الان در حال استراحت هم درد دارم و باید یک پوزیشنی بگیرم که ضد درد باشه و به محض اینکه از مدار خارج بشم، درد وحشتناکش نمود پیدا می کنه.


اقا خوشبختانه این هفته تعطیله،

ولی هفته ی بعد باز بشه و پام درست نشه،

چه کنم؟ عصا زنان برم بیمارستان؟

یکم سعی کردم راه برم، عینهو دانل داک می شه. 


بهم می گن مثل ادمیزاد راه برو این اداها چیه؟ باور نمی کنندم خلاصه. :))))



پ.ن. ولی کلا هدفم از نوشتن این پست این بود که بگم، قبول دارید عصا دار ها خیلی جذاب اند؟ یا فقط من خلم؟ حتی یکی از دوستانم رو همین جوری تور کردم. روز اول دانشگاه چون والیبال بازی کرده بود و رباطش پاره شده بود، عصا داشت، منم رفتم انتخابش کردم شد دوستم. 

تمام ماه اول هم بیشتر از اینکه اون استفاده کنه، عصا ها دست من بود. 

بابام و دایی ام هم بچه بودم هر کدوم یک بار پاشون شکست، من عصاشون رو بر می داشتم. البته اون زمان قدم به عصا نمی رسید بیشتر به عنوان تفنگ و شمشیر استفاده می کردم.

عصای بابابزرگم هم که همیشه مال خودمه.


خلاصه الان درسته چلاق شدم، ولی حس می کنم جذابیتم به طور تصاعدی رفته بالا.

عصا بگیرم تمومه. هووف.


پ.ن. با ما باشید در اپیزود امشب دو نقطه دو نقطه روز دوم شلیت (مصدر شَل بودن):

پایمان خوب نشده،

در حال حاضر کل دنیای بنده حول محور لنگ چپم می چرخد،

لنگ چپ فانکشنال داشتن نعمت بزرگی ست،

مادر خوب پیروکسیکام می مالد،

خوشحالم که به این بهانه بعد مدت ها نوازشمان می کند،

پیروکسیکام بوی گندی می دهد،

درد طاقتمان را بریده،

به پایمان روسری می بندیم،

ژلوفن می خوریم که اثرش نهایتا تا سه ساعت است،

زیر اب هم ماساژ می دهیم،

ایزوفاگوس ادای قزمیت های فضایی چپر چلاق را در می اورد و می گوید:"این تویی کیلگ!"

حبه ی انگور به زمین می افتد و او را مامور می کنیم حبه ی انگور را برایمان بیاورد بالا روی میز.

می گوید "من انگور چی نمی شم." ولی نهایتا به اجبار قبول می کند چون دو روز پیش ادبیاتش را نفر چهارم مدرسه شده است،

انگورچی قابلی است.

او مسیولیت اوردن خلال دندان پس از غذا را هم متقبل می شود، چون دو روز پیش زبانش را هم نفر اول مدرسه شده است.

از  یک لیوان آب ریختن برای خود عاجز و ملولیم،

تشخیص افتراقی دوم که امروز مطرح می نمایم فلبیت عروقی است.

ولی اگر فکر می کنید که دیگر مثل گذشته تردد نمی کنم سخت در اشتباهید.

پوزیشن ضد درد می گیرم و به زندگی می پردازم و از پای شلم کار می کشم تا خبر مرگش بفهمد رئیس کیست.

چون استراحت دادن جواب نبود. لیاقتش را نداشت.

نظرات 8 + ارسال نظر
شایان دوشنبه 12 آبان 1399 ساعت 13:46

لو بده چند کیلویی

با عدد لو نمی دهیم یک وقتی از مشخصات دموگرافیکمان شناسایی مان می کنید و دست مایه ی فرح اهالی وبلاگ می گردیم،

ولی اگه وزنه برداری کاراته کایی چیزی بودم، احتمالا باید در رده ی منفی فلانش رقابت می کردم. رقابت راحت می شد.

مسعود دوشنبه 12 آبان 1399 ساعت 14:20 http://admm.blogsky

اگر علایم التهاب مثل تورم و خونمردگی وجود داره جهت بررسی سلامت آشیل و پلانتاریس mri انجام بده.

خیر خوشبختانه وجود ندارد استاد.
به نظرم محل درد به اشیل نمی رسد خیلی بالاتر از پاشنه است.
و مرسی مشاوره. حواسم هست. دم شما جیز.

بریدا دوشنبه 12 آبان 1399 ساعت 22:31

عصا تا وقتی خوبه که کف دستات کبود نشده! من پام شکسته بود دوسال پیش یکی دو روز اول همش میخندیدم و خوش بودم از روز سوم که کف دستام کوفته شد و درد گرفت واسه یه دستشویی رفتن دلم میخواست گریه کنم

اما خب هنوزم به عنوان یه تجربه ی جالب یادم میادش

عجب، نه خب واقعا از این زاویه ننگریسته بودم. سخت می نماید،
ولی باز هم تاکید می کنم،
عناصر شدییییییید جذابیت.

شن های ساحل سه‌شنبه 13 آبان 1399 ساعت 23:39

اگه ضربه نخورده یعنی می دونی که پیچ خوردگی یا کبودی یا التهاب سطحی اون قسمت نداری...تازگیا آزمایش خون دادی؟تیروییدت در چه وضعیتیه؟حالا راه حل استراحت شش یا هفت ساعت کیسه آب گرم یا پتو برقی بزار روش بعد از این شاسه های منیزیم لازم داری و یک مولتی ویتامین قوی که کا و ید داشته باشه ...امیدوارم زود خوب بشی

شن های ساحل سه‌شنبه 13 آبان 1399 ساعت 23:55

https://www.darukade.com/products/supplement-algae-974/tablet-algomed-1395
این بد نیست.

شن های ساحل چهارشنبه 14 آبان 1399 ساعت 00:02

https://www.darukade.com/products/supplement-multivitamins-970/tablet-multi-vitamin-and-mineral-phantom-nutrition-17438
خودم الان اینو میخورم ولی ضعیفه

شن های ساحل چهارشنبه 14 آبان 1399 ساعت 00:04

http://www.admin.darukade.com/Icon/360/1558258595201782921.jpg
این بدردت میخوره

مسعود پنج‌شنبه 15 آبان 1399 ساعت 02:01 http://admm.blogsky

خوب از اونجایی که تو درساتو خوب نمیخونی، شایع ترین محل پارگی آشیل ۵ سانتی متر پروگزیمال ( و نه بالاتر آقای دکتر) به کالکانئال توبروزیتی هست. تست سلامت آشیل، معاینه ی تامسون(نام دیگر زیموند) هست که به صورت پسیو کنترکشن در عضله ی گاساروسولئوس ایجاد و اگر پلانتار فلکسیون مچ پا ایجاد نشد به پارگی تاندون شک می کنیم و MRI انجام میدیم.
البته شایع ترین اتیولوژی انکل اسپرین، پارگی درجات پایین لیگامان آنتریور تالوفیبولار (ضعیف ترین قسمت لیگامان های لترال مچ پا) هستش.
بر اساس معیار های اتاوا اگر ۵ قدم به صورت مستقل بتونی قدم برداری و تندرنس بر روی یا در حاشیه ی خلفی مالئول ها نداشته باشی و کمتر از ۵۵ سال داشته باشی لازم به انجام رادیوگرافی هم نیست. این معیارها در افراد دیابتیک قابل استناد نیست.
رادیوگرافی های ترومای مچ شامل نماهای رخ، نیمرخ و نمای مورتیس هستش.
در پارگی های درجات خفیف لیگامان های لترال مچ پا درمان فانکشنال بریس و وزن گذاری در حد تحمل هستش.
شکستگی های انکل بر اساس نوع و میزان جا به جایی درمان متفاوت دارند.
درمان موارد بسته و دو روز اخیر پارگی آشیل گچ گیری در وضعیت پلانتار فلکسیونه. در غیر این صورت باید جراحی انجام بشه.
حالا خودت برای خودت تصمیم بگیر!
ضمنا ما در موارد تروما NSAID نمیدیم! و درد را با استامینوفن و اپیوئد ها رفع می کنیم.

خاک عالم.
مسعود جان من فعلا یکم تو افق محو می شوم اوضاع ارام بشه. :)))))
ابرو بذار واسه ما حالا درسته درس نمی خوانم حاجی. :)))))

ببین اصلنش هم خوب شد خودش!
ببین! ببین! اها! الان واستون اکروبات هم می زنم!

پ.ن. تازشم حدس بزن چی بالاخره امشب جواب لنفادنوپاتی رو پیدا کردم. یکم دست و پا شکسته است هنوز. نلسونش هم پیدا شه، پست می کنیم.

پ.ن. حالا باز ان سید خوبه! نبودی ببینی من بچه بودم چند تا دگزا خوردم از دست مامان بابام.

پ.ن. اقا پلانتار فلکس سالم بود دیگه. و منظورم این بود که در نقطه ی خیلی بالاتری حدودا وسط ساق درد را مشاهده می کنم پس اشیل را مردود کردم واس خودم، شاید بد و نامفهوم نوشتم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد