Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

وقتی اتوپایلوته

هفته ی پیش کم بود، الآن باز فردا می ریم رو هوا. راند دو. 

کسخلی چیزی هستن رهبری اینا؟

خوب عقل کل یک هفته ست داری سعی می کنی به مردم حناق اجباری بدی خفه شون کنی، حالا مرگت کرده واسه فردا فراخوان راهپیمایی می دی؟

به نظرم به جای اینکه انرژی بفرستم انقلاب بشه، واسه شفا یافتن این یارو یوگا مدیتیشن کنم، سریع تر به نتیجه برسیم.


پ.ن. ایشالا با این وضع برای بار دوم این امتحان لغو میشه. الهی آمین. 

نظرات 2 + ارسال نظر
شایان یکشنبه 3 آذر 1398 ساعت 20:22

ما هنوز نت نداریم

سرویس اینترنت مخابرات وصل شده فقط اینجا.
اینترنت های همراه قطعه.

بهتر شما. :))))) آرمان هامان رو یادت رفت؟ برو به زندگیت برس.

چهارشنبه 6 آذر 1398 ساعت 18:04

می‌دونم منفور به نظر می‌رسم ولی هدفم که پشت این کارم بود برام مهمتر بود:
کلاس عصرمون رو به زور تشکیل دادم! و مصر بودم که هیچ دلیل منطقی‌ای برای کنسل شدنش وجود نداره. استاد هم با من هم‌نظر بود و صریحاً فرمود: یکی به راهپیمایی بصیرت معتقده، میره راهپیمایی، یکی فک میکنه خطرناکه، میره خونه‌شون، یکی هم می‌خواد از کلاس استفاده کنه و من موظفم کلاسو تشکیل بدم وقتی به‌طور رسمی نگفتن کلاسو تعطیل کنم. حضور غیاب نمی‌کنم که کشکلی هم برای بچه‌ها پیش نیاد.

و این‌گانه کلاسو با یک پنجمِ جمعیت کلاس، تشکیل دادم به زور. چون به جهنم که دو قدم اون‌ورتر راهپیمایی و تجمعه. به جهنم واقعا. و حقیقتا برن به جهنم همه‌شون.

(از ساعت ۲ کتابخونه‌های دانشگاه رسماً تعطیل شد، کلاسا رو کنسل کردن و خیلی اقدامات این گونه. چون به‌زعم خودشون مردم می‌خواستن «خودجوش» برن تجمع!!!)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد