Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

بیشتر کن

من چند بار دیگه مرغ سحر بخونم همه چی تموم می شه؟


این شرایطی که پیش آمده می دونی مثل  چی هست؟

دکمه ی ریست فکتوری رو می خواهیم فشار بدیم زورمون نمی رسه. یا پیداش نمی کنیم.

که یعنی غلط کردیم.فقط  برگرده به همونی که چهل سال پیش بود. 

نظرات 9 + ارسال نظر
جین دوشنبه 27 آبان 1398 ساعت 20:01

وای بلاگ اسکای کار میکنه حس میکنم بالاخره یکی دود آتیشمو دید

منم دیر فهمیدم کار می کنه
یک روز گذشته بود
یعنی حتی تلاش نکردم بازش کنم گفتم وقتی قطعه کلش قطعه
دیگه اینترنت ملی و میلی این ها رو نخونده بودم
دوووود دوووووود دووود دود
(پارچه را بر سر آتش می برد و می آرد)

بلوئیش دوشنبه 27 آبان 1398 ساعت 20:21

ولی خیلی تباهین که دیر فهمیدین! د:
من هر روز اسکایو می‌چکم و راستش وقتی می‌دیدم کار می‌کنن حرص می‌خوردم که جاهایی کار می‌کنن که اگه بیام حرفامو بزنم، راحت می‌تونن با آی‌پیم و چیزای دیگه پیدام کنن و عملاً برام بی‌فایده‌ست! (وی غریبیِ بلاگ‌سپاتش را می‌کند)

تباه نیستیم بلو، ساده ایم یک چیزی می گند باور می کنیم.
نه بابا نمی گیرند
مهم تر از ماهاش هست واسه گرفتن
اون زمان که از رو وبلاگ می گرفتن گذشت
بگیرند هم مشکلی نیست
چرا بی فایده
ترسو که نیستی
حداقلش اینه که من یک نفر دلخوش می شوم

Bluish دوشنبه 27 آبان 1398 ساعت 20:24

http://s6.picofile.com/file/8378569400/IMG_20191118_194534.jpg

عالیییییی
دیدم فیلما رو از بیبیس
عالییییییییی
عکستم یادگاری سیو کردم و تو روزای تاریکم بهش نگاه خواهم کرد
مطمین باش

بلوئیش دوشنبه 27 آبان 1398 ساعت 23:21

دارم وسوسه میشه اسکایمو باز کنم! :)))
یکی از اون چهره‌های غیرقابل تشخیص منم! ما که دسترسی نداریم ببینیم ولی هزار سال دیگه اگه ایشالا تونستیم وصل شیم میگم بهت کدومم :))

وسوسه وسوسه وسوسه وسوسه!

بابا فیلم ها خیلی تاره. هیشکی مشخص نیست فکر نکنم خودت هم خودت را پیدا کنی... :))))

jud سه‌شنبه 28 آبان 1398 ساعت 00:22

سلام بلو=)

پارسال دوست امسال دشمن جود؟

Bluish سه‌شنبه 28 آبان 1398 ساعت 01:36

عههههههه جووووووود
سلااام! :)
هزار ساله همو ندیدیم جود، می‌دونی چقد دلم برات تنگه؟

یحتمل نمی دونه. ابراز دلتنگی ها فقط برای آرامش بخشیدن به خود ما هستند هر چه قدر هم بگیم کسی درک نمی کنه.

jud سه‌شنبه 28 آبان 1398 ساعت 12:22

عزیزم عزیزم!دقیقا!
اسمتو که دیدم دلم نیومد همینجوری برم!
وبت رو همچنان در و پنجره بسته رها کردی یا چراغ خونه‌ات روشنه؟
منم خیلی دلم برات تنگ شده!دیشب خیلی اتفاقی داشتم عکسای چیزو میدیدم،یادته که؟:-)

به صورت غیر مستقیم برداشت کردم،
"ولی وبلاگ این حیف نون رو همیشه می دیدم و دقیقا همیشه رد می شدم می رفتم. صرفا چون بلویی کامنت گذاشتم."
اره دل منم واس هر دوتاتون تنگ شده.

بلوئیش سه‌شنبه 28 آبان 1398 ساعت 20:29

واااای کیلگ جوابات عاااالیه :)))
آره موافقم کسی نمی‌تونه درک کنه از دلتنگی که حرف می‌زنیم واقعاً از چه حرف می‌زنیم!
هعییییی...
+ولی کیلگ انتظار نداشتم تو دلت واسمون تنگ شده باشه :))) جملهٔ دلگرم‌کننده‌ای بود که دیدم دل‌تنگیا یه جانبه نیس!


خطاب به جود:
بلی بلی
یادمه، معلومه که یادمه
به زودی باید یه قرار دیگه بذاریم و یه عالمه عکسای دیگه بگیریم و کلی خوش بگذرونیم :)

jud سه‌شنبه 28 آبان 1398 ساعت 20:35

کیلگ باهات قهرم چون:))))
یعنی راستیتش فکر میکردم تو باهام قهری،منم ابراز وجود نکردم دیگه!
منم دلم برات تنگ شده بود کیلگ.
#کیلگ انقلابی کی بودی تو؟!:-)
ضمن اینکه پنج دقیقه‌اس خنده‌م قطع نمیشه!

+بلو حتما حتما!بی‌صبرانه منتظرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد