مطمئنم مطمئنم اگر یکی از کشور های مسیحی نشین بزرگ شده بودم، کل درآمد یک سالم رو بدون دوراندیشی و ذره ای تعلل صرف خریدن لباس و جینگیل جات هالوین می کردم،
همون طور که الآن واسه چهارشنبه سوری.
وای اصلا عاشق اینم یک اتاق داشته باشم پر از کاستوم های مختلف هالوین... شنل بتمن... هالک... اویل... اسپایدر من... سایبر من... جادوگری... خون آشامی... اسکلتی... دزد دریایی...
خلاصه ببخشید سطح دغدغه مون به آدم بزرگا نمی خوره.
ولی ناموسا چارشنبه سوری خودمون دمش گرم خیلی باحال تره.
این خارجیا خیلی تیتیشن. ما ورژن وایلدشیم. هووووور.
پ.ن. آخرین گوگل سرچم رو داخل عنوان می بینید. چیزی که باهاش مامور اف بی آی مخصوص به خودم رو موفق شدم وحشت زده کنم.
پ.ن بعدی. مادرم از سر کار امد از خواب بیدارم کرد. کتاب رو بالای سرم دید. لاش رو باز کرد یک سوال پرسید با توجه به جوابی که دادم گفت عزیزم می افتی. گفتم آره می دونم. دوباره خوابیدم.
بده رشته ی خودت و مامانت یکی باشه ها.
من مامانم انسانی بوده، حالا کتاب اصول و فنونم رو برمیداره میگه این کتاب زرده هم چیز خوبیه ها!