Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

سخت

بچه ها من دارم سخت ترین تصمیم عمرم رو می گیرم.

بد ترین دو راهی ایه که تا حالا سرش ایستادم.

احساس بی پناهی و بدبختی و گیجی و جنون محض می کنم. ته دلم خالیه ته چشمام خالیه تو مغزم خالیه..  فقط دلم می خواهد برگردم زمان های بچگی، وقتی بین پدر و مادرم می خوابیدم و هیچ ترسی وجود نداشت. 

انرژی بفرستید تهش  راهی که درسته را انتخاب کنم. یا انرژی بفرستید راهی که انتخاب می کنم تهش درست باشه.


نظرات 5 + ارسال نظر

ایشالا به نفعت باشه هر چی که هست

shayan چهارشنبه 20 شهریور 1398 ساعت 23:42 http://florentino.blogsky.com

برو جلو پشتتم

ایشالله هر چی پیش بیاد واسه ت خیر باشه

Capitan nemo پنج‌شنبه 21 شهریور 1398 ساعت 00:05 https://nautiluss.blogsky.com/

یاقوت پنج‌شنبه 21 شهریور 1398 ساعت 14:25

سطح انرژی م اندازه ی یه ارزن شده بی جونه ولی همونو فرستادم.. ایشالله که هرچی بهتره واست رخ بده..

شهرزاد یکشنبه 24 شهریور 1398 ساعت 17:33

نشستم تو ایستگاه امام خمینی و یهو یادت افتادم و دلم برات تنگ شد کیلگ! اومدم همینو بگم فقط D:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد