Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

اُلاف

بعد ده سال به این نتیجه رسیدم که پدرم خود کنت الافه و دیگه ازین به بعد یه جور دیگه دوستش دارم.

هی تو خونه می بینمش با خودم می گم عخیییی عخییییییی این  واقعنی خود اُلافهههه و بعد تو دل خودم نهانی قربان صدقه اش می رم که هیچ خبر نداره.

از اون ور مادرم که هیچی اصلا، با روپوش سفید می بینمش احساس محبت غیر قابل درکی در وجودم رخنه می کنه. امروز سر این قضیه که یکی از مریض هاش بهش ابراز محبت کرده بود براش کادو آورده بود اعصابم خورد شد و واضحا حسادتم برد که به چه حقی، من بچه تم این یارو خیلی غلط کرده بیجا کرده واست کادو می آره باهات عکسم می گیره!


فکر کنم اکسی توسین خونم شدید زده بالا خل و چل شدم، به هر کی از جلو چشمام رد می شه قلب ساطع می کنم بی دلیل. یعنی به ریش مرلین این شکلی شدم که انگار همین امشب فهمیدم مامان بابا دارم.

نیستید برخوردم با اساتید رو ببینید. با کادر بیمارستان.با دوستام. با...  اصلا یه وعضی!

می تونید از اخلاق خوبم سوء استفاده کنید. ستاره ی هالی..

در حال حاضر دنیا یک گلوله ی سپید درخشان است... و من روز خیلی افتضاحی داشتم. افتضاح تر از افتضاح. ولی با این دید دارم تموم می کنم امشبم رو. البته تمام که نه. تمام یعنی تازه می خوام برم داخل رخت خواب مشق و تکلیف های شبانگاهی م را انجام بدم. اسیر شدیما با این بیمارستان..

نظرات 3 + ارسال نظر
shayan دوشنبه 31 تیر 1398 ساعت 10:48 http://www.tahvieh17.blogfa.com

پدرت ابرو های قشنگی داره!

نارنجی دوشنبه 31 تیر 1398 ساعت 12:33

حالا من این روزا هرکی رو می بینم به خصوص اعضای خانواده م دوس دارم خرخره شو بجوم :/
طلبکار از عالم و آدم و تماااام کائنات



بذار اولین سو استفاده این پستت از مهربون شدنت رو من کنم :دی

آقا من اسفند علوم پایه دارم چه کنم؟ این کتاب های میر یا سیب سبزه، آبیه، قرمزه، ترشه، سیاهه چیه از اینا کدومش رو بخرم؟ کی شروع کنم بخونم؟ اصلا چیا بخونم چیا نخونم؟
احساس میکنم قده گاو بارم نیست
همه درسامو شب امتحانی جمع کردم هیچی حالیم نی چه خاکی بگیرم مینه سرم؟
یکی میگه نخون یه هفته تست حفظ کن برو پاسی
یکی دیگه میگه از اول ترم شروع کن
یکی دیگه میگه درسنامه بخون
اون یکی میگه نخون
موندم چه کنم
بعد این کتابا حتما باید جدیدش رو بخرم؟ گرونه عاقا
نمیشه از این قدیمیای کتابخونه خوند؟


من تا مدرکمو بگیرم موهاتو تک تک سفید می کنم :دی

نارنجی دوشنبه 31 تیر 1398 ساعت 12:40

عاقا راستی یه چی

یادمه علوم پایه بودی اینجوری نبودی :دی
اینکه دنیا یه گلوله ی سفید درخشان باشه و همه چی رو قلب قلبی ببینی و فلان
انگار از وقتی استیجر شدی دنیا به کام شده
تاثیر تغییر مقطع و رفتن به بیمارستانه؟ یا نه ربطی نداره؟

یعنی خلاصه ش میشه اینکه آیا بعدِ علوم پایه بیشتر خوش میگذره(یا حداقل کمتر بد میگذره) و دنیا رو عاشق تر شدی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد