Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

من به خال لبت ای دوست...

گرفتار شدم.

نظرات 6 + ارسال نظر
shayan چهارشنبه 1 خرداد 1398 ساعت 16:50 http://florentino.blogsky.com

آغازِ خرداد پر حادثه..


مبارکه :="

خدا لعنتت نکنه،
امام خمینی رحمت الله علیه گفته!
به من چه. :دی

jud چهارشنبه 1 خرداد 1398 ساعت 19:03

تبخال زدی یعنی؟:-)

احسنتم. زدی تو خال!
بد جور. :دی

استا چهارشنبه 1 خرداد 1398 ساعت 19:46

کامنت جود:-D

حالا اگر مخاطب پست انسان(از نوع مونث) هست بیا قول بده با پستای عاشقانه ات دیوونمون نکنی.یه شایان برای بلاگ اسکای بسه:دی

آره اصلا فقط جود عمق مطلب را فهمید از بین همه تون. راضی ام ازش.

من از شایان دفاع می کنم، لطفا فلور عاشق را هیچ گاه نکوبانید،
حالا ده بارم خاطر نشان کردم اعتقاد ندارم به چیز میز های ماه تولد،
ولی می گند وای به حال روزی که یه اسفندی بخواد عاشقانه بنویسه.
می دونی همین جوری ش طبق فلسفه بافی های ماه تولد، اسفندی ها از نظر احساساتی تو فضان. من یکی که هستم اقلا!
خلاصه به نظرم برنامه ی بلاک آنبلاک بریزید. شتره دیگه، یهو دیدی خوابید!

shayan چهارشنبه 1 خرداد 1398 ساعت 20:53 http://florentino.blogsky.com

قرصه پست خفه کننده داشتیم این اواخر؟؟

نچ نچ نچ نچ نچ

بیا اینقدر عاشق پیشه بازی در آوردی،
ملت بهت تیکه می ندازن.
حالا من ازت دفاع کردم به چش تلخ نشه. :دال

استا پنج‌شنبه 2 خرداد 1398 ساعت 00:27

نه خب با عاشقانه نویسی مشکل ندارم.در حقیقت نابه های بعدشه که رو مخ میره.پس فعلا به خوندن اینجا ادامه میدم*.*و امیدوار می مونم که کات نکنی اصلا...

شایان هم میدونه برای شوخی اینا رو بهش میگم:-)))ناراحت نمیشه

"کات نکنم اصلا"؟
یا خدا چه جدی شد یهو! :)))))
ولی چون دوست داشتی سری دوم شعر امام خمینی رو هم گذاشتم. :دی

در مورد ناله هم باید عرض کنم ک راستش نمی دونم چرا هیشکی نفهمید ولی من از نود و شیش رویه ی وبلاگ نویسی م رو از بیخ عوض کردم، کلا ناله نمی زنم دیگه. حالا در هر موردی که باشه. دیدم حیفه این فضا رو با انرژی منفی پرش کنم و کاری هم از کسی بر نمی آد واقعا. فلذا صدا خفه کن نصب کردیم.

و مورد بعدی... انصافا شایانو نمی دونم حسش چیه خودش بیاد بگه، ولی من خودم به شخصه بیشترین دلگیری ها رو از کسایی به دل گرفتم که پیش خودشون فکر می کردن شوخیه و ناراحت نمی شم. خیلی خیلی باید مطمئن باشه آدم موقع شوخی کردن.
زخم خوردم سر این قضیه واقعا. از هر دو طرف. هم به عنوان فاعل شوخی هم مفعولش.

می دونی قضیه ی حلاجه:
"
از او سختم می آد...
او،
که می داند که نمی باید انداخت.
"

استا شنبه 4 خرداد 1398 ساعت 22:35

اینم از معایب اینه که کامنتا بدون تایید ثبت میشن. اینجوری نظر بقیه تحت تاثیر نظرات اول قرار میگیره...

اقا به شایان گفتم مول اینکه مشکلی نداشت و باهاش اوکی بود...در ضمن «تیکه» ننداختم صرفا یه شوخی ساده بود!

حالا اینا رو ول کن خمینی هم عجب اشعاری سروده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد